مطمئن هستم بانیانِ این بنر، در گناهِ آنها که به عزادارانِ سید و سالارِ شهیدان –علیهالسلام- میخندند، شریک هستند. آنها هم پای در راهِ کسانی گذاشتهاند که از عاشورا جز زشتی نمیبینند
سرویس فرهنگی قزوین خبر؛ شهرداری قزوین در دهه اول محرم الحرام 1439 دو فراخوان منتشر کرده بود؛ دوست داشتم در جلساتی با حضور مسئولان از مبانی، اصولِ نظری و فرآیند تصویبِ این فراخوانها در شهرداری مطلع میشدم. فارغ از مبانیِ تئوریکِ فراخوانها، در ادامه پاسخ خود برای این دو فراخوان را در قالب دو جلسه فرضی با حضور مسئولان محترم عرضه میدارم:
در جلسهای که برای پاسخگویی به فراخوان سازمان پسماند شهرداری قزوین با عنوان «قضاوت کنید» تشکیل شده است؛ ابتدا از حضار خواهش میکنم که آنها به فراخوان من پاسخ دهند: پوستری مشابه همان بنرِ فراخوانِ اصلی ولی با دو تصویر از بلوار جمهوری اسلامی (جنب مزار شهدا) نمایش میدهم: در سمت چپ، تصویرِ بلوارِ بدونِ ترافیک و با درخت و بیمشکلِ دو سالِ پیش، و در سمت راست تصویرِ بلوارِ پرترافیک و بیدرخت و پر از آلودگیِ بصریِ مربوط به ساختنِ پلِ بیمنطق و مُسرِفانه. وقتی این پوستر را به همه حضار نشان دهم، احتمالاً یکی از مسئولانِ استانداری که خانه پدریاش در اواخر خیابانِ توحید است، از گوشه سالن پوزخند خواهد زد و زیرِ لب خواهد گفت: «حداقل تصویرِ ابتدای خیابانِ حکمآباد را میآوردی که شهرداری چند سال است نصفش را برای نفعِ شخصیِ خودش بسته است!» و بغلدستیاش آرامتر زمزمه میکند: «کاش از کثیفیهای ایام تبلیغاتِ انتخاباتِ شورای شهر تصویر تهیه میکرد.» و من حرفشان را رد نخواهم کرد و منتظر جواب بعدی میشوم: «آقا جان! سؤالهای بدیهی میپرسی! خب معلوم است که نباید به ظاهرِ قضیه و ترافیکِ امروز نگاه کرد! کوتهنظری نکن! به سازندگیِ پشتِ این ترافیک بیندیش!»؛ دیگری ادامه میدهد: «بله! ترافیک امروز مهم نیست! مهم فرداهای بیترافیک است!» عزیزِ دیگری از معاونتِ مالی بلند میشود و میگوید: «فکر کردهای با یک بنر و طرح میتوانی این همه هزینه و سازندگی را زیر سؤال ببری!؟»
و من هرچند هنوز از منطقِ ساختِ پل در منطقهای که با هزینهای بسیار کمتر میشده خیابان را تعریض کرد، بیخبرم؛ از همه آنهایی که پاسخ صحیح دادند، تشکر میکنم. در دل دعا میکنم همیشه منطقی و صحیح بیندیشند. و شروع میکنم به صحبت: «مسئولانِ محترم و دوراندیش و آیندهنگرِ قزوین! در موردِ حواشیِ عزاداری و نذری هم نباید به ظاهرِ قضیه و آلودگیِ امروز نگاه کرد! لحظهای به سازندگیِ پشتِ این آلودگیها بیندیشید! آلودگیِ امروز مهم نیست! مهم فرداهای بیآلودگی است! فکر نمیکنم بتوان با یکی دو بَنِر، فرهنگ والای نذری دادن را مبتذل کرد؛ ولی مطمئن هستم بانیانِ این بنر، در گناهِ آنها که به عزادارانِ سید و سالارِ شهیدان –علیهالسلام- میخندند، شریک هستند. آنها هم پای در راهِ کسانی گذاشتهاند که از عاشورا جز زشتی نمیبینند.»
در جلسهای که برای اختتامیه «هر دانشآموز، 1 همیارِ محرم» برگزار میشود، نیز حاضر میشدم و همانجا از فراخوانِ جدید سازمان فرهنگی هنری شهرداری قزوین رونمایی میکردم: مسابقه عکاسی «هر دانشآموز، 1 همیارِ حجاب» که هر دانشآموز میتواند با ارسال عکس زنانِ بیحجاب در این جشنواره شرکت کند! بدیهی است پس از رونمایی از این مسابقه، ناگهان اعتراضات در صحنِ جلسه بپیچد!: «مهندس مگر عقلت کم شده!؟ مسابقه عکاسی از بیحجابی برای همیاریِ حجاب!؟» یک معلم میایستد و میگوید: «واقعاً هدفتان چیست از این که دانشآموزان را تشویق میکنید بروند از زنانِ بیحجاب عکس بگیرند!؟ این چه سود و فایدهای دارد؟» یک فرهنگی بازنشسته ادامه میدهد: «فکر کردهاید آن عکسها فقط برای شما ارسال میشود؟ آن محتوایِ سخیف در گوشیها میماند و چندین جای دیگر هم منتشر میشود!» فرهیختهای از اساتید دانشگاه فریاد میزند: «عزیزان! این راهش نیست! چرا اصرار دارید زشتیها را علنی کنید و به نمایش عموم بگذارید؟ شما زیباییهای حجاب را نشان بده! مگر چقدر در باب فلسفه حجاب، هزینه و فرهنگسازی کردهاید؟» و مسئولی از شهرداری میپرسد: «اتاق فکر و مشاوران شما چه کسانی هستند؟ چرا اینقدر بد عمل میکنید؟»
در اینجا من با ظاهری سرشکسته و ناراحت، پوسترِ مسابقه «هر دانشآموز، 1 همیارِ حجاب» را پاره میکنم و بجایش پوستر مسابقه «هر دانشآموز، 1 همیارِ رئیسجمهور» را نصب و اعلام میکنم: «در این مسابقه هر دانشآموز میتواند از موارد زیر در سفرِ آتیِ ریاست محترم جمهور به قزوین تصویر و فیلم تهیه کند و برای ما بفرستد: فرهنگ تکریم خادمان ملت/کاهش بزه اجتماعی در سفرهای استانی/سد معبر و برهم زدن سیما و منظر شهری/صدای بالای بلندگوها و ایجاد مزاحمت صوتی/پارک غیرمجاز خودروهای دولتی/و...» ناگهان یکی از مسئولان اداره ارشاد بلند میشود و فریاد میزند: «آقا! خودتان را مسخره کنید! مگر رئیسجمهور بازیچه شما است!؟» یکی از خطبا که مستقیم از منبرش در ادارهای دیگر به سالن جلسات آمده، ادامه میدهد: «حضرت زینب سلاماللهعلیها در مجلس یزید فرمود ما رأیت الّا جمیلاً؛ شما آقای ظاهراً محترم چرا یزیدگونه فقط زشتیهای سفر ریاست محترم و معزز جمهور را ملاحظه میفرمایید؟» من با ظاهری درمانده میگویم: «آقایان! ما زیباییها و زشتیها را در کنار هم دیدهایم! گفتهایم هم از خوبیها عکس بگیرند و هم از بدیها» یکی از عقلای قوم جواب میدهد: «برادرِ من! این سفرها هزاران برکت برای شهر و استان دارد، که این زشتیها در برابرش به حساب نمیآیند. چرا اصرار دارید زشتیها را درشت کنید؟ آخر الآن وقتِ دیدنِ زشتیها است!؟» مشاور ارشد عاقل قوم برگهای بهدستش میدهد: «حاجآقا بگویید اگر چنین کاری انجام شود، جناب رئیسجمهور خشمگین میشوند و ما از برکاتِ سفر ایشان محروم میگردیم. حتی شاید در سالهای بعد دیگر هیچ وقت به قزوین نیایند.» یکی از مسئولانِ ورزشیِ شهرداری برمیخیزد و با ابراز تأسف میگوید: «با این دیدگاهِ اشتباهی که امثال شما دارند، هیچگاه نباید در کشور و شهر ما بازیهای جام جهانی یا آسیایی برگزار شود. این مسابقات دارای ترافیک و آلودگیهای متعدد و بسیاری هستند ولی بقدری سودآور و مفید هستند که همواره چندین کشور منتظرند تا نوبتشان شود. متأسفانه امثال شما بقدری ظاهربین هستید که از جام جهانی فقط ترافیک و آلودگیش را میبینید و به ژرفا و عمقِ تأثیراتِ جام جهانی در اقتصاد و فرهنگ مملکت پی نخواهید برد.»
در انتهای این جلسه، من که به ظاهر منکوب و سرکوب شدهام، با ظاهری بشاش برمیخیزم! و میگویم: «من حرفی ندارم! این پوستر و فراخوانِ من، نمونه کوچکی بود از آنچه همه ساله در ایام محرم توسط شهرداری در شهر در حال برگزاری بود و در این سالها هیچ کدامتان هیچ واکنشی به آن نشان ندادید. لَختی به آنچه انجام میشود بیندیشید. آیا کسی بهتر از شما توانسته (عامل زنده نگاه داشتنِ اسلام) را تضییع کند!؟ چرا برای کانالها و رسانههای ضددین محتوا تولید میکنید؟ اگر در سال 61 هجری بودید، آنجا هم درحال تأمین محتوا برای ستاد تبلیغات یزید بودید؟ کسانی که به عزای سیدالشهدا میخندند و از آن عیبجویی میکنند، چه فرقی دارند با کسانی که عاشورا را روز شادی و تفریح[1] قرار دادند؟ شما که در محرم، یاد فتوای مراجع تقلید پیرامون مسیر عزاداری میافتید و آن را بنر میکنید، آیا در بقیه ایام سال یاد فتوای مراجع در حرمت دریافت دیرکرد هستید؟ آیا در فرهنگسراهایتان برخلاف نص صریح رهبر انقلاب[2]، آموزش موسیقی جریان ندارد؟ آیا در همین ترم پاییز 96 در فرهنگسرای بانو کلاسهای سهتار، دف، تنبک، تنبور و... برگزار نمیشود؟ اگر توفیق ندارید که نمک در آش عزای سیدالشهدا بریزید، بر زخمش نیز نمک نپاشید. کاش همه مدعیانِ فرهنگ، به اندازه یکی از این پاکبانها نسبت به امام حسین علیهالسلام عشق و ارادت داشت.» و در انتها کلیپ یک دقیقهای از مصاحبه با پاکبانان در ایام محرم پخش میکردم که همگی میگفتند: «خسته نیستیم! کاش عشق به سیدالشهدا فقط یک دهه نبود.»
این وجیزه را با یک تحدی و اعلام آمادگی پایان میبرم! با بانیان رایزنی کردهام و نظر مثبتشان را اعلام کردهاند: هیأتِ ما آمادگی دارد سالِ آینده، دو شب کمتر شام بدهد و هزینهاش را صرف نظافت شهر کند. به عبارت بهتر، از همین امروز که داغ عاشورا بر دلمان است، اعلام میکنیم: ما حاضریم کلیه هزینههای نظافتِ تحمیل شده به شهرداری در دهه محرم 1397 را تأمین کنیم، به شرطی که شهرداری یکی از شروط زیر را بپذیرد:
1میانوندِ اسلامی را رسماً از نام شورای شهر حذف کنید و اعلام کنید شهرداری قزوین دیگر هیچ کمکی از حکومت اسلامی دریافت نخواهد کرد.
2با توجه به بودجه فرهنگیِ شهرداری برای ترویج فرهنگ ناب اسلامی، هزینه برگزاریِ چندین هزار جلسه فرهنگی که تأثیر قطعی و یقینی بر ارتقای فرهنگ مردم قزوین دارد را به تک تکِ هیأتها پرداخت کنید. (با همان استانداردها و هزینههایی که برگزاری چنین جلساتی برای خودتان دربردارد.)
3سودِ حاصل از فروشِ مواد بازیافت در کل شهر را در ماه محرم 1397 به ما تحویل دهید.
نیازی به پذیرفتنِ همه شرطها نیست! حتی اگر فقط یکی از شرطها را بپذیرید، ما آماده بستن قرارداد و تأمین همه هزینهها هستیم تا سالِ آینده شاهد حاشیهسازی و منتگذاریِ امثالِ شما بر عزای سرور و سالار بشریت نباشیم.
قبل از نگارشِ این وجیزه، میشد تصمیمگیرانِ شهرداری را بر دو قسم دانست: جاهل یا خائن به فرهنگ اهل بیت علیهمالسلام؛ این نوشته جهل را میزداید؛ امیدوارم سال آینده با خائنین روبرو نشویم.
[1] و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان
[2] http://shora.tehran.ir/default.aspx?tabid=68&ArticleId=3608
ارسال نظرات