نسیبه عبدالهی

کدخبر: 1224

رهبری افکار و اذهان در این روزگار بر عهده رسانه است! این موضوع، بحث آشنایی است؛ اما نکته جالب توجه ای که به طور معمول مورد غفلت قرار می گیرد، واکنش روحی افراد و جامعه نسبت به اطلاعاتی است که دریافت می کنند؛ اطلاعاتی که گاه فقط یک پرسش است. یعنی چیزی فراتر از فکر!

 

رسانه ها با ما چه می کنند  و چرا اینقدر می توانند مایه نگرانی در جامعه ای باشند؟!  یا برعکس چگونه می توانند برای جامعه، سیاست، حزب و یا دولت دیگری ابزار پیشبرد اهدافشان  شوند؟ رهبری افکار و اذهان در این روزگار بر عهده رسانه است! این موضوع، بحث آشنایی است؛ اما نکته جالب توجه ای که به طور معمول مورد غفلت قرار می گیرد، واکنش روحی افراد و جامعه نسبت به اطلاعاتی است که دریافت می کنند؛ اطلاعاتی که گاه فقط یک پرسش است. یعنی چیزی فراتر از فکر! یعنی  کنترل رفتار، هدایت تصمیمات، چگونه اندیشیدن و ... . ممکن است بپرسید بر چه اساسی این گونه استدلال می کنید، چرا که در نهایت هر انسانی خودش تصمیم می گیرد، اما بارها و بارها تجربه نشان داده است غیر از این هم می تواند باشد.

نمونه قابل بیان شاید تجربه شخصی خودم باشد. داستان از آنجا شروع شد که به دلایلی به سایت برخی رسانه های غیر ایرانی فارسی زبان دسترسی پیدا کردم؛ ابتدا به هوای پاسخ گفتن به ذات پرسشگرانه خود و شاید هم با هدف شناخت خط مشئ این سایت ها شروع به بررسی کلیپ های خبری، نگاه نویسندگان تحلیلی، تیترها، اخبار و متون کردم.

رو راست بخواهم بگویم، بیشتر به دنبال کلید واژه های پررنگ دین ستیزی، تبلیغات علیه نظام و حکومت می گشتم. صد البته که چنین چیزی را در برخی از این صفحات اینترنتی مانند خبرگزاری دویچه ووله و... دیدم. یعنی برخی از این رسانه با افراطی گری مشخص، هدف سیبل انتقادات خود را، اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داده بودند. تکلیف این گروه های افراطی که مشخص بود، اصرار بر انقضا دوره اسلام، تاکید بر آزادی های(به تعبیر خودشان) جنسی! زیر سئوال بردن نظام جمهوری اسلامی  بود که البته چرایی این اصرار خود جای سئوال دارد! مگر اسلام و جمهوری اسلامی ایران چه هیزم تری به آنها فروخته است که این چنین با غیض برخورد می کنند؟

اما و اما! برخی رسانه ها و صفحات اینترنتی، ملایم با تیترهای موجه و جذاب به نظر رسیدند. گروهی که بدون هیچ تند روی و با تیترهای به دور از جهت گیری مستقیم خود، در حوزه های مختلف علمی، هنری، ورزشی، اقتصادی و اخبار جهان گرفته تا امور روزمره مردم جهان و علایق آنها به اطلاع رسانی به ظاهر بی طرفانه پرداخته اند. بعد از جلب اعتماد مخاطب، هنرمندانه به طرح مبحث و ایجاد سئوال نسبت به آموزه های دینی و شرایط کشور در گزارش ها و خبرها اقدام می کنند و انسان را به تفکری جهت دار وا می دارند که به سختی و با زحمت می توان ایرادی از آنها گرفت!

جالب بود که در پوسته رویی این گروه رسانه ها نه تنها چیز خاصی نمی توان یافت بلکه تاحدی دیده می شود که چگونه با احترام نسبت به سوژه های خبری، به تمام نیازهای مخاطب نیز پاسخ می گفتند و به شدت هم به دنبال صداقت و پوشش تمام اخبار بودند.

اما چه شد که بعد از مدتی، دچار رنجش و ترسی موهوم شده و به درون خود فرو رفتم و در عین تمایل عجیب بر چک کردن اخبار روزانه در رسانه های فارسی زبان غیر ایرانی، روحیه ای شکننده و آسیب پذیر نسبت به اخبار، فرآیندها و سیاست حاکم بر ایران و دنیا یافتم.

شاید هم تا مرز افسردگی پیش رفتم، چرا که می دیدم دنیا را تاریکی و تباهی در برگرفته و با قدرتی عظیم، محکم بر سر افکار جوانان دنیا و هم وطن من می کوبد، و آنها را سخت متلاشی می کند! این مرا خشمگین می کرد.

تا آنجا که هرگاه با هر نوع ادبیاتی، راجع به موضوعات مختلف در شبکه های اجتماعی که عضو آن بودم مواجه می شدم، بلافاصله با حالتی توامان از تدافع و تهاجم برخورد می کردم. بدون آنکه در نظر بگیرم که طرف مقابل جوانی است هم وطن، مسلمان، دلسوز خاک و دین خود!

چه اتفاقی در من رخ داده است ؟

ساده ترین واژه و یا توصیفی که بتوان برای این حالت بیان کرد؛ این بود که من تحقیر شده بودم.

بی آنکه خود متوجه شوم، آن تیترها و اخبار موجه در پشت واژه های خود، چنان حس دینی، وطن پرستانه من را به جدال بی رحمی بین وجدان و واقعیت های موجود در جهان (به زعم خود) کشانده بودند که قابل بیان نیست! شاید مقاومت من برای عدم تاثیر پذیری از آنان، باعث عصبیت و رفتارهای تکانشی شده بود که خب برای انها همین هم یک امتیاز است، چون کسی را که نتوانسته بودند همراه کنند، حداقل منفعل یا پرخاشگر کرده بودند که به مرور زمان منزوی خواهد شد و تاثیر خود را بر دیگران از دست خواهد داد.

به هر حال نکته این جا بود که چه چیزی باعث این هم خشم و جبهه گیری حتی گاه نسبت به عزیزانم بابت کوچکترین اظهار نظری می شد.

کمی تامل، کمی فاصله گرفتن از تعصب و  حس حقارت ، تغییر زاویه دید خود و کمک خواستن از خداوند منان باعث شد که متوجه شوم که آنها با مخاطب شناسی، در نظر گرفتن اصول روانشناسی و در عین حال هماهنگی بین رسانه ها و شبکه های اجتماعی مطالب مورد نظر خود را در رسانه ها نشر می دهند و بسیار صبورانه منتظرند که در فرصت مناسب میوه این شگرد خود را بچینند.  در تیترها هوشمندانه واژه ها کنار هم نشسته اند، با زیرکی تمام استنباط شخصی نویسنده به عنوان خبر منعکس می شود و حتی می دیدم که چگونه و چه عکسی را در کنار چه تیتر هایی نمایش می دهند، با اعلام اخبار و پررنگ کردن برخی تیتر ها یا تکرار موضوع در تغییر اولویت افکار عمومی بی سر و صدا خوش درخشیدند، با فراخوان های مختلف،  فرصت برای صحبت و دیده شدن مخاطبان ایجاد کرده اند و باعث تولید مطالبه های مردمی، مطابق خواست سیاستگذاران رسانه خود شده اند، تخم تردید را به شدت پراکنده می کنند، حس اینکه رسانه های دولتی ایران به شما دروغ می گویند و ما بیگانگان صادقانه اطلاع رسانی می کنیم ... اینجا چه خبر است؟!...

به عنوان مثال همین بس که بگویم در روزهای پیش و پس از توافق یکی از این رسانه ها به شدت بر طبل تفرقه و فاصله بین دولت با نظام، قوا و حکومت  می کوبید سعی در پررنگ کردن خواسته های مردمی مورد دلخواه خودش بوده که اتفاقا آنها را مورد تشویق قرار می داد. این را می توان در عکس هایی که از تیتر هایی صفحه این رسانه تهیه کرده ام، ببینید و خود قضاوت کنید!

این دیدگاه که اکنون با شما به اشتراک گذاشتم، حالتی کلی و عمومی داشت، از این پس به صورت مصداقی به بررسی اخبار، گزارش هاو کلیپ ها در حد توان خود می پردازم . شما هم می توانید دیدگاه خود را نسبت به این رسانه ها ارایه کنید، یا حتی نسبت به دیدگاهی که در این نوشتار به آن پرداخته می شود.

 

1

قراردادن رهبر انقلاب در مقابل دولت ، به حالت عکس وسط در سطر نخست دقت کنید، مواجه رئیس جمهور و رهبر معظم و تیتر معنادار مقایسه ثبات سیاسی و تغییر سیاست هسته ای، عکس و تیتری که دقیقا در زیر آن قرار گرفته نیز ایجاد تردید در مورد اینده ایران و با ایجاد ابهام که چه کسی مسئول آن می تواند باشد، شما چه قضاوت می کنید، در کنار این تیتر آلبوم عکس و جشن هسته ای مردم، و درتیتر مقایسه کارنامه روحانی ، لاریجانی و جلیلی چه استنباط می کنید؟! (با در نظر گرفتن عکس و حس اشخاص در کنار حس آن روزهای کشور و مردم، و نوع تیتر)

 

2

نظر شما و جشن هسته ای شما در کنار هم دیگر چه معنایی به مخاطب القا می کند؟

نوع قرارگیری آقای دکتر ظریف و وزیر امور خارجه ایالات متحده اقای کری و نفر سوم ناظر در شما چه حسی بر می انگیزد در کنار این صحنه که همه مشغول صحبتند و این سه نفر به گوشه ای رفته و درحال صحبت هستند؟

توضیح عکس جشن هسته ای مردم را دقت بفرمایید که چگونه جشن هسته ای را به عوامل فتنه (به زعم خود) گره زده اندو این گونه دولت را نیز همراه این گروه خواندند. در این رابطه برداشت شما چیست؟

 

3

در توضیح این تیترها باید دانست که گزارش های تحلیلی با عنوان ناظران می گویند... می باشد، پس می توانند اظهار نظر شخصی خود را به عنوان تحلیل در متن گزارش بیاورند. نظرتان در رابطه با حس عکس رهبر معظم و تیتر و سوتیتر آنها چیست،  آن هم همزمان با جشن هسته ای؟

 

4

کاملا از تیتر ها مشخص است که نویسندگان این رسانه چه چیزی را برای القای نرم در ذهن مخاطب هستند!

 

5

چه کسانی از توافق هسته ای ایران دفاع می کنند و چرا؟!

 

6

 

به حالت قرار گیری اشخاص درعکس اول از سمت راست دقت کنید، چه چیزی را در ذهن شما متبادر می کند؟ ان هم با چنین تیتری؟

قرار گرفتن این تیتر در کنار تیتر "درسی از قطعنامه هسته ای ایران" چه می خواهد بگوید؟ حال بماند که متن این گزارش تا چه حد سعی در وارون جلوه دادن واقعیت های زمان جنگ به از زاویه دید خود دارد...

 

7

 

چرا باید دو دیدگاه متفاوت در یکی از اصولی ترین مسایل در افراد بدنه یک نظام دیده شود؟

اینجا کدام دیدگاه درست است و به واقعیت نزدیکتر است، نوع انتخاب عکس ها در چهره ها نیز جالب توجه است، تیترهای مجاور نیز قابل توجه اند ؟تحلیل نابودگر، همایش اسلام علیه افراطی گرایی و تروریست(با توجه به پیشینه ذهنی که این رسانه به مخاطبان خود داد، قطعه های پاذل در ناخودآگاه ذهنی درست همان جایی می نشینند که مورد هدف است)

البته متن این تحلیل نیز بسیار گفتنی ها از شگردهای زیرکانه نویسنده برای تلقین دیدگاه خود در عین بی طرفی به مخاطب دارد.

 

پایان پیام/

ارسال نظرات

آخرین اخبار