جابر خرم‌نیا

کدخبر: 4046

با مرگ سحر، ابتدا آیسان آسیب می‌بیند که تصاویرش بجای دختر آبی دست به دست می‌شود! هرچه فریاد می‌زند من زنده‌ام، کسی نمی‌شنود.

در هر رسانه‌ای که مسئولیتی داشتم، هرگز تمایل نداشتم اخبار خودکشی منتشر شود. معتقدم هیچ نفع و خیری در خبرهای خودکشی نیست. فایده‌ای هم برای جامعه ندارد.

اما دختر آبی، برخلاف برخی از دوستان، به نظرم مظلوم آمد. او خودکشی کرد، اما مظلوم واقع شد. به اذعان خانواده‌اش، او از بیماری عصبی رنج می‌برده، سابقه خودکشی هم داشته. ماجرای اصلی هم روایت شده. او اسفندماه بازداشت شده، اما محکومیتی در کار نبوده. کسی به او می‌گوید شاید فلان‌قدر محکوم شوی و دختر دوباره عصبی می‌شود.

با مرگ سحر، ابتدا آیسان آسیب می‌بیند که تصاویرش بجای دختر آبی دست به دست می‌شود! هرچه فریاد می‌زند من زنده‌ام، کسی نمی‌شنود.

بعد از آن مظلومیت این دختر است که دستخوش بازی انتخاباتی و سیاست‌زده چند نماینده مجلس قرار می‌گیرد.

مریم رجوی، وقتی به جرم تروریسم و پول‌شویی در پاریس بازداشت شد، به سمپادهای منافقین در اروپا دستور داد جلوی سفارت‌های فرانسه خودسوزی کنند. ده‌ها مورد خودسوزی رخ داد و اعضای سازمان تنها نظاره‌گر سوختن هم‌قطارشان بودند. حالا مریم رجوی وارد ماجرا می‌شود!

یا رضاپهلوی که پدرش درست چهل سال قبل در میدان ژالهٔ تهران برای بقای سلطنت و به میراث گذاشتن تاج برای او، بر سینهٔ صدها نفر از مردم آتش گشوده و جنایتی بزرگ مرتکب شده بود، وارد میدان می‌شود.

همراه او نوبت رسانه‌های فارسی زبانی است که وقت ماهی‌گیری‌شان رسیده.

پدر سحر، غمگین و مغموم می‌گوید دست از سر خون دخترم بردارید...آگاهی یا ناآگاهی چند نماینده یا سیاستمدار آشنا!! و ناآشنا بماند. همه چیز نشان می‌دهد پروژهٔ رسانه‌ای تعریف شده تا از لاشخوری خون یک دختر مظلوم به هتاکی به ساحت امام شهیدان برسند. دخترک بازیگری سنگ اول کوفیان زمان را سمت امام حسین(ع) پرتاب می‌کند. و ماجرا از دختر آبی تبدیل می‌شود به مسیر اصلی: تابوی حسین(ع) را نزد ایرانیان بشکنید.

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار