«امام راحل! بیا ببین عباس آخوندی، وزیر میلیاردی این حکومت میگوید اگر میخواهیم به توسعه برسیم باید لیبرالیسم را پیاده کنیم؛ خیلی بیخود کردی عباس آخوندی! تو گندهتر از بنیصدر نیستی، تو گندهتر از منتظری نیستی.»
شاید وقتی که نریمان پناهی مصرع سفر کرب و بلا حاصلش رنج و بلاست را می خواند هیچ وقت فکرش را نمی کردیم که چند سال بعد چنین سفری را تجربه کنیم.
این روزها شاهد تحولات مهمی در سپهر سیاست کشور هستیم که شاید کمتر به عمق آن توجه کرده باشیم. پوست اندازی عمیق جریان اصلاحات از پس جدال با دولت و نظام مختصات این جریان سیاسی و فضای سیاسی کشور را به کلی تغییر خواهد داد.
منتقدان عرضه نفت در بورس و مشارکت بخش خصوصی در صادرات آن با طرح ایراداتی مانند قیمتشکنی در بازار نفت، نیاز بانک مرکزی به درآمد دلاری و ایجاد حراج در سازوکار بورس به دلیل انحصار عرضهکننده کارآیی این روش برای مقابله با تحریمهای نفتی را زیرسوال میبرند؛ در حالی که همهی این اشکالات قابل چارهجویی است.
پس از حادثه تروریستی و خونبار اهواز، با وجود آنکه سپاه پاسداران انقلاب بیشترین شهید را تقدیم کرد و با وجود آنکه در رخداد میدان یدواحده ارتش و سپاه به جانفشانی برای مردم و حفاظت از آنها پرداخت، اما برخی فعالان و کاربران مجازی(با رویکردهای مشخص لیبرال مسلک) تلاش کردند تا بغض خود را نسبت به سپاه نشان داده و خود را حامی ارتش معرفی کنند و برای تحریف واقعیت و حذف چهره سپاه از رویداد اهواز، ارتش را خرج کار مزورانهی خود کنند و هشتک بسازند. حال آنکه همین افراد با ارتش مکتبی و انقلابی نیز زاویهها دارند.
یک فرد خیّر میتواند با تامین یک وعده غذا گرسنهای را سیر کند، و میدانیم که سیر کردن یک انسان چهقدر ارزشمند است. حالا اگر همین فرد خیّر، به جنبه غیبی عالم هم نظری داشته باشد، طرف این معامله را خدا میبیند و ارزش این معامله را بینهایت میکند.
یا لیتنا کنا معک یک یادآوری است که تسلیم شرایط زمان نشوند که در دام یاس نیفتند و امام را برای رسیدن به نتیجه پیروزی یاری کند.
در روزهایی که مردم با بهت و حیرت شاهد بالا رفتن لحظهای مایحتاج روزانه خود و آب شدن سرمایههایشان هستند، دغدغه علی مطهری «چند ملیتی بودن بازیکنان تیمهای ملی در جام جهانی» و تلاش برای توجیه «آغوش مادرانه رئیس جمهور کرواسی» بوده است.
گاهی از خود میپرسم چرا ما قرار نیست برای نسلهای بعد تحمل کنیم؟
در حالی که امروز بیشتر درسهای مراجع در اینترنت بارگزاری میشود و میتوان جزییات آن را بررسی نمود، پس چرا باید حوزه را نهادی ناشناخته برای دیگران توصیف کنیم، آیا این گونه سخن گفتن هدفی جز بستن دهان منتقد دارد؟!
جستجو پیشرفته