جابر خرم نیا

کدخبر: 3467

گاهی از خود می‌پرسم چرا ما قرار نیست برای نسل‌های بعد تحمل کنیم؟

یک روز در شهر صنعتی البرز قدم می‌زدم. در میان کوچه‌ها و خیابان‌ها و خیره به دیوا کارخانه‌ها و درختان. خیره به آنچه که در عبور می‌دیدیم. حسی عجیب داشتم. شاید به روزهای پرتاب و تب دهه‌های شصت و هفتاد رفتم. روزهایی که شکوه و رونق کارخانه‌های همین شهرصنعتی دیدنی بود. کارگرانی که در سه شیفت کار می‌کردند و جابجا می‌شدند و چرخه تولیدی که می‌ساخت و پخش می‌شد.

روزهایی که از کبریت داخل خانه‌مان، از دفتر مشق بچه‌هایمان تا ریزترین کالاهایی که مصرف می‌کردیم تولید کارخانه‌هایمان بود: ساخت ایران. فانوس و چراغ‌هایی که روشنایی شب‌های بی‌برق دهه شصت بود تولید کارخانه‌های خودمان بود. تیک تاک ساعت‌های یک کارخانه‌ی ساعت سازی یا نخ‌ها و پارچه‌های کارخانه‌های نساجی و یا کاغذ و کارتن‌های کارخانه‌های کارتن در شهر صنعتی و هیاهوی کار و زندگی کارگرانی که امنیت شغلی بهتری نسبت به امروز داشتند شاید حاصل یک مسئله هم بود: به ما نمی‌فروختند، پس خودمان می‌ساختیم.

قصه از روزی شروع شد که کالاهای مصرفی اولویت واردات کشور شدند، ارزهای ارزان قیمت به واردت کنندگانی داده می‌شد که کالای مصرفی بیاورند و توجه به تولیدات داخلی را از بین ببرند. این چرخه از لوازم آرایشی آغاز شد و تا گوشی‌های موبایل امروزی و خودروهای آنچنانی پیش رفت.

حالا اگر بجای این کالاهای مصرفی کم‌اثر کالاهای اساسی ملت با یارانه ارز واردات می‌آمد چه می‌شد؟ گاهی از خودم می‌پرسم چرا خبرنگاران اقتصادی استان ما به سراغ مسئولان و حتی مردم نمی‌روند که بپرسند آیا با نیامدن گوشی‌های کره‌ای، چینی و یا آمریکایی بحران در کشور درست می‌شود؟ آیا اگر بی‌ام‌دبلیو نیاید کسی از بیکاری و گرسنگی نابود می‌شود؟ اگر لوازم آرایشی نیاید مردم دچار بحران می‌شوند؟

گاهی از خود می‌پرسم چرا ما قرار نیست برای نسل‌های بعد تحمل کنیم؟ مثل مردم کره که پای تولید وطن‌شان ماندند و از مصرف کالای خارجی که مشابه داخلی داشت سرباز زدند. دولت هم با تعرفه‌ها و عدم تخصیص تسهیلات و غیره به واردات کمک‌شان کرد تا آنکه تولید ملی پاگرفت.

چرا امروز ما نقد داریم به زمین و زمان، به مسئول و غیر مسئول، به پایین و بالا...اما به خودمان منتقد نیستیم. خانه کدام‌یک از ما امروز رنگ و بوی کالای ایرانی دارد؟ چندنفرمان یخچال و ماشین لباسشویی و حتی تلویزیون ایرانی داریم؟ کدامیک از ما پشت برندهای تولید گوشی‌مان را گرفتیم که پیشرفت کند؟ چندنفرمان فکر کردیم اگر ما کالای کارگران‌مان را نخریم، هیچ کس نخواهد خرید؟ و در نتیجه فرزندان این سرزمین بیکار خواهند شد؟

از خیابان‌های شهر صنعتی در یک روز تابستانی عبور می‌کردم، قدم می‌زدم و آرزو می‌کردم ای کاش هیاهوی این شهر دوباره زنده شود پر رونق‌تر از گذشته. ساعت سازی‌مان، چینی سازی‌مان، گروه‌های بهداشتی و شوینده، تولید کنندگان کاشی، نساجی‌ها و همه و همه دوباره پرشوند از کارگرانی که در سه شیفت خط تولید را زنده نگه می‌دارند و بازار داخلی‌مان که شاد می‌شود از تولید ایرانی.... اینها رویا نیست، این خواب نیست. عزم و اراده ما مردم را می‌خواهد. مطمئنم ما سهم خود را ایفا کنیم، دولت و مسئولان مجبور می‌شوند بخش خودشان را بی‌نقص انجام دهند.

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار