به این مشتها که نگاه کنیم میبینیم که حضور مادی و عینی آن یا حضور معنوی و اصطلاحی آن همیشه خط سیر مذاکرات را تغییر داده است. در 29 مهر 1382، هنگامیکه وزرای خارجه سه کشور اروپایی به تهران آمده بودند تا در مورد برنامهی هستهای ایران مذاکره کنند، دولت اصلاحات عجلهی زیادی برای رسیدن به توافق با کشورهای اروپایی داشت...
سرویس سیاسی قزوین خبر؛ جابر خرم نیا
از زمان آغاز مذاکرات هستهای میان 5 کشور دائم شورای امنیت بعلاوه آلمان با جمهوری اسلامی ایران بر سر موضوع برنامه هستهای کشورمان، همواره موضوعات متفاوتی موردبحث، بررسی و چانهزنی قرارگرفته است. اما همیشه این طرف غربی بوده که تلاش کرده تا با استفاده از ابزارهای مختلف فشار و تهدید، مذاکرات را به نفع خود به سرانجام برساند. البته استفاده از این ابزارها تنها یکبار بهصورت واقعی مثمر ثمر بود و در باقی موارد تنها به کند و تند شدن جریان مذاکرات انجامید.
مشتزنی دیپلماتیک
«مشت دیپلماتیک» در مذاکرات! شاید جمله عجیبی باشد. اما به این مشتها که نگاه کنیم میبینیم که حضور مادی و عینی آن یا حضور معنوی و اصطلاحی آن همیشه خط سیر مذاکرات را تغییر داده است. در 29 مهر 1382، هنگامیکه وزرای خارجه سه کشور اروپایی به تهران آمده بودند تا در مورد برنامهی هستهای ایران مذاکره کنند، دولت اصلاحات عجلهی زیادی برای رسیدن به توافق با کشورهای اروپایی داشت. بخصوص آنگونه که بعداً منتشر شد، احساس میشد که نگرانیهای زیادی بابت انتخابات مجلس شورای اسلامی وجود داشت و دولت اصلاحات میل داشت تا با اعلام پیروزی در مذاکرات روی انتخابات تأثیر بگذارد. این موضوع در گفتگوی یکی از اعضای گروه مذاکرهکنندهی آن روزگار با محمد البرادعی در سفر به ایران کاملاً آشکار بود. تا جایی که حتی بحث انتخابات ریاستجمهوری آینده هم به میان آمد. در جریان مذاکرات خواسته طرف غربی کاملاً مشخص بود و آنها میخواستند کلیه برنامههای هستهای ایران حتی تحقیق و توسعهی آن تا مدتزمانی نامشخص برای جلب اعتماد کشورهای غربی تعلیق گردد. کشورهای غربی هیچگونه حق غنیسازی اورانیوم را برای ایران قائل نبودند، همچنین از ابزار تهدیدِ ترکِ میز مذاکره و حملهی احتمالی آمریکا به ایران استفاده میکردند. درنهایت گروه مذاکرهکنندهی هستهای ایران اعلام کرد که حالا وقت آن است که جمعبندی مذاکرات را به اطلاع رئیسجمهور برسانیم. ناگهان یوشکا فیشر وزیر خارجه فرانسه با مشت روی میز میکوبد و میگوید که گویا ما به نتیجه نمیرسیم. وزرای خارجه دائم به ساعت خود اشاره میکنند و میگویند اگر میز مذاکره را ترک کنند، ایران باید منتظر حملهی آمریکا باشد. درنتیجهی تهدید به ترک میز مذاکره، توافق سعدآباد صورت میگیرد و درنتیجه آن تمامی برنامههای هستهای کشورمان به حالت تعلیق درمیآید. این بار غربیها توانستند با استفاده از تهدید و کوبیدن مشت به روی میز به توافقی مورد میل و نظر خود دست پیدا کنند.
اولین نشانههای بدعهدی
پس از روی کار آمدن دولت نهم و دهم، مذاکرات هستهای همچنان ادامه داشت اما در شرایطی کند پیش میرفت و دو طرف حاضر نبودند از مواضع خود کوتاه بیایند. ایران همواره به حقوق مسلم خود تکیه داشت و طرفهای غربی هم از همه ابزارهای ممکن از تهدید تا تحریم استفاده کردند تا ملت ایران را وادار کنند تا از منافع مسلم خود درزمینهی هستهای صرفنظر کند و آینده اقتصاد و انرژی خود را به خطر بیندازد. با روی کار آمدن دولت یازدهم، تصمیم برای مذاکره با غیرقابلاعتمادترین قدرت جهانی گرفته شد. رهبر انقلاب از همان ابتدا اعلام کردند که هرگز با مذاکره مخالف نیستند و از دیپلماتها حمایت میکنند و از توافق خوب هم استقبال مینمایند، اما به سرانجام این مذاکرات خوشبین نیستند و به آمریکا هم ذرهای اعتماد ندارند. خطوطی که رهبر انقلاب تعیین نمودند درواقع همان چیزی بود که ملت ایران به آن اعتقاد کاملاً داشتند. خیلی زود در آبان 1392 دولت تدبیر و امید موفق شد در مذاکرات ژنو به نمایندگی از ملت ایران به توافقی مقطعی با 6 کشور قدرتمند جهان دست پیدا کند. بر اساس این توافق برخی از برنامههای هستهای کشورمان مانند غنیسازی 20 درصدی و یا نصب و بهکارگیری سانتریفیوژهای نسل جدید و تزریق گاز به آنها و یا تکمیل نیروگاه آبسنگین اراک به حالت تعلیق درآمد و برخی از برنامههای مربوط به تحقیق و توسعه و حتی غنیسازی هم محدود شد و قرار شد تا ایران بیش از 3.5 درصد اورانیوم را غنی نکند و نیمی از ذخایر غنیشده 20 درصد خود را از بین ببرد و مابقی را به اورانیوم با غلظت کمتر از 5 درصد کاهش دهد. در برابر همه این تعهدات طرفهای غربی متعهد شدند که تحریم جدیدی علیه ایران وضع نکنند، برخی از تحریمهای مالی و بانکی، خودرویی، هواپیمایی، طلا و دارویی و... را تعلیق کنند و همچنین آمریکا متعهد شد تا در طی چند قسط برخی داراییهای بلوکهشده ایران را پرداخت نماید. اما در عمل هم تحریمهای جدید علیه ایران اعمال شد، و هم تعهدات طرفهای غربی مبنی بر تعلیق تحریمها یا ناقص اجرا شد و یا با دبه درآوردن آنها اجرایی نشد.
دبه کردن در مذاکرات
دبه کردن آمریکاییها را از همان توافق ژنو آغاز شد. قرار بود کشورها در عرض شش ماه یا نهایتاً یک سال به توافق جامع دست پیدا کنند. در تمام این مدت ایران تعهدات ژنو را موبهمو اجرا کرد. اما همواره محدودیتها و تحریمهایی که قرار بود تعلیق شوند وجود داشتند. لیست افراد و شرکتهای مشمول تحریم از سوی غربیها و بخصوص آمریکا مدام افزایش پیدا کرد. چند تحریم جدید اعمال شدند. در پرداخت داراییها و اموال بلوکهشدهی ایران ابهامات فراوانی شکل گرفت. برخی از تعلیق تحریمها مانند تعلیق تحریم طلا نوزده ماه طول کشید تا اجرایی شود و ایران بتواند تا میزان طلای خریداریشده خود از آفریقای جنوبی را دریافت کند. مشکلات در دریافت پول نفت همچنان ادامه پیدا کرد و معلوم نشد که دقیقاً چه محدودیت بانکی در جهت رفاه مردم ایران رفع یا تعلیق شده است. این جریان ادامه پیدا کرد و باوجود بدقولی آمریکاییها و طرفهای غربی ایران میز مذاکره را ترک نکرد. دولت آمریکا با مشاهده این تحمل در طرف ایرانی و تمایل ایرانیها برای حصول توافق شروع به زیادهخواهی کرد که بخشی از آن درخواست برای بازرسی از پایگاههای نظامی کشور، بازجویی از دانشمندان و برخی از شخصیتهای آگاه کشور، دسترسی به اطلاعات موردنیاز در مورد برنامهی موشکی ایران و مسائلی دیگر بود. دولت جمهوری اسلامی، با ترسیم خطوط قرمز رهبر انقلاب و مخالفت ایشان با درخواستهای آمریکا که فرمودند: «من اجازه نمیدهم»، از قبول درخواستهای آمریکا سرباززد. در بهار سال جاری طرفهای مذاکره به تفاهمی غیر الزامآور برای تعیین مسیر مذاکره و نشان ارادهی طرفها در لوزان دست پیدا کردند. دولت جمهوری اسلامی امیدوار بود خیلی از مسائل با ترسیم این خطوط در تفاهم لوزان، بتوانند در وین به توافق جامع نهایی دست پیدا کنند. اما با شروع مذاکرات وین از آغاز تیرماه نشانههای دبه کردن آمریکاییها آشکار شد. گرچه مشخص نشد که دولت آمریکا در چه مسائلی زیر تفاهمهای قبلی زده است، اما موضوع زیادهخواهی آنها در چند موضوع کلی برای همه آشکار بود. بازرسی سرزده در هر جا و بدون قید و شرط، محدودیت هستهای شدید و در بازه زمانی بهشدت طولانی، اعمال بازرسیهای کاملاً خارج از عرف بینالملل و مواردی ازایندست. با جلوتر رفتن مذاکرات، دبه کردن آمریکاییها فراتر رفت و امروز ظواهر نشان میدهد که دولت ایالاتمتحده آمریکا در مذاکرات حساس وین، دوباره به ابزارهای تهدید قبلی یعنی «ترک میز مذاکره» و «گزینههای روی میز و حمله نظامی» متوسل شده و این بار شخص جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با مشت زیر میز مذاکره کوبیده و میخواهد آن را واژگون کند.
پایان پیام/
ارسال نظرات