به راستی آیا وقت آن نرسیده است که رزمندگان جبهه جنگ نرم در یک خط منسجم و واحد، این گردبادهای به غیرت درآمده را پیش چشمان حرامیان به منصه ظهور برسانند؟
به گزارش قزوین خبر؛
این روزها در پیچوخم و هزارتوی این شهرهای شلوغ هستند دهها مجموعه، تشکل و هیأت ساکن در محله مظلوم فرهنگ که تنها و بیادعا در سکوت امواج خبری، بار گرانی را بر دوش میکشند و در عرصه پرحادثه جهاد فرهنگی، در مصاف نابرابر اولیای شیطان سینه سپر میکنند و اجازه نمیدهند چراغهای پرفروز یادگار از رزمندگان جنگ سخت رو به خاموشی بگراید.
افسران جنگ نرمی که ندای هل من ناصر ولیشان را لبیک گفته و راهبرد جنگی نرمافزارگونه را در دستور کار خویش قرار دادهاند؛ اما شاید هرچه زمان میگذرد ضرورت ایجاد جبههای مستحکم از دوستان و یاران انقلاب در فضای شهرها و استانهای ما جدی و جدیتر میشود. تشکیل جبههای عظیم که با پشتوانه آن بتوان، نبض جریانهای فکری و فرهنگی را به دست گرفت و با انجام مانورها و رزمایشهای متعدد، همدلی و انسجام هرچه بیشتر همسنگران جهادی را به همراه داشت. «ید الله مع الجماعه» را باید با تمام وجود باور داشت. یقینا دست خداوند با جماعتی است باغیرت، همراه با غرور مؤمنانه و اخلاصهای برآمده از شور و شعور انقلابی که الحق کارستان میکند و روزهای پرجنبوجوش دشمنان را به شبهای تاریک و عزلت تبدیل میکند.
به راستی آیا وقت آن نرسیده است که رزمندگان جبهه جنگ نرم در یک خط منسجم و واحد، این گردبادهای به غیرت درآمده را پیش چشمان حرامیان به منصه ظهور برسانند؟ آیا وقت آن نرسیده است که منیتها و خودستاییها از پیشاپیش تشکلهای ما رخت بربندد و همه دوستان هیأتی ما در کشاکش حوادث و بُحرانها زیر یک عَلم واحد سینه بزنند؟ آیا نباید چشمهها و رودخانههای خروشان، رفتهرفته به هم متصل گردند و دریا شوند؟ آیا نباید از ادغام دستهها، تیپها و یگانها، شاهد لشگری بزرگ باشیم؟
همة آنهاییکه جنگی را تجربه کردهاند و یا حتی در فیلمها دیدهاند، به اینامر واقفند که برای از بین بردن دشمنِ متجاوز، نیروهای جنگی باید بیشترین هماهنگی را باهم داشته باشند. حال چه اتفاقی افتاده که در این نبردِ عظیمِ فرهنگی، هر یگانی از یگانهای لشگرِ انقلاب، به یک جهت حمله میکند و دریک منطقه عمل میکند؟ الله اعلم... .
رهبر محبوبمان بهعنوان فرمانده کل قوای جبهه جنگنرم از همان سالهای پس ازجنگ، هشدارهای متعددی درمورد تجهیز جبهه دشمن برای ضربه زدن پیرامون فرهنگ داشتند که معمولاً با سردی و بیمحلی برخی نخبگان وفعالان این عرصه مواجه میشد. عمق بینش معظمله درتبیین سیر و خطوط اصلی دشمن دراین نبرد، تاکتیکها و عملیاتهای اجرایی نظیر ایجاد یک جبهه دفاعی مستحکم درتقابل با این تهاجم، وظیفه همگان به خصوص خواص را روشنتر از هر امر دیگری کرده است. نقش فرهنگ نیز از آنجا که بر ابعاد گوناگون تأثیرگذار است، نقشی زیربنایی بوده و تاثیر هیچ عامل دیگری در سرنوشت کشور با نقش فرهنگ قابل مقایسه نخواهد بود؛ اما چقدر مایه تاسف است که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برومندمان تا این حد در باطل خویش با یکدیگر همقسم و همپیماناند ولی دوستان ما در حق وحقیقت از همگسیخته و متراکماند...
خدایا! اگر دستبند تجمّل نمیبست دست کمانگیر ما را
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا از آن گوشة کهکشان تیرِ ما را
ولی خسته بودیم و یاران همدل به نانی گرفتند شمشیر ما را...
اما «إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم».
آری، فکر میکنیم نهتنها وقتش رسیده است؛ بلکه دارد دیر هم میشود.
انتهای پیام/
ارسال نظرات