عموماً مطالعهی رمانهای تاریخی حتی برای کسانی که اهل مطالعه هم نیستند جذاب است؛ زیرا اینگونه کتب علاوه بر سرگرم نمودن مخاطب، اطلاعات بهدردبخوری را در اختیار وی قرار میدهد و دنیای جدیدی را پیرامون دیدگانش میگشاید که ممکن است همین وسعت دید، زندگی وی را متحول سازد. رمان «اقیانوسمشرق» از این دست رمانهاست.
سرویس کتاب قزوین خبر
اقیانوس مشرق نوشتهی «مجید پورولی کلشتری» داستانی را در یک برش تاریخی از زمان روایت میکند که این داستان به دوران حضور علی بن موسیالرضا(ع) در شهر طوس بازمیگردد. مردی به نام «عمرانابنداوود» در جستوجوی آبحیات، به دنبال چشمهای میگردد که هر کس از آن بنوشد هرگز نمیمیرد. وی در همین مسیر در بیابانی سوزان اسیر میگردد و مانند هر درماندهی دیگری بیتاب میشود، عطش او را فرا میگیرد، سراب میبیند و از رمق میافتد. در اوج این حالات ناگهان مردی را میبیند که «زانو میزند بالای سرش. دستش را آهسته زیر چانه عمران میگیرد و صورت عمران را بالا میآورد. عمران در بهت نگاهش میکند. مرد میگوید: آیا تو عمران پسر داوودی؟ عمران در اوج درد میخندد». عمرانابنداوود خود هم نمیداند که این مرد مهربان، حضرت رضا(ع) است، و با عنایت وی از بیابان نجات پیدا میکند، اما هم چنان عطش آبحیات در وجود او شعله میکشد.
عمران با عنایت امام رضا(ع) به پیرمردی پینهدوز میرسد و با وی همراه میگردد. پیرمردی که سراسر شیفته و دلباختهی امام است و برای او از علیبنموسیالرضا(ع) سخن میگوید. همراهی عمران با پیرمرد پینهدوز باعث میشود که این دو دلداده گفتوگوهایی زیبا و خواندنی پیرامون مسئلهی امامت داشته باشند.
عمران شیعه نیست، اما دو گوهر گرانبها در کنار اوست که در یک سیر منطقی او را به سرچشمهی اصلی آبحیات میرسانند. یکی مشک آبی است که از دستان حضرت رضا(ع) گرفته و هرچه از آن مینوشد خالی نمیشود و دیگری پیرمرد پینهدوزی است که ما روایات معتبر و اصیل را در داستان از زبان او میخوانیم؛ پیرمرد پینهدوز با استدلالهایی که میآورد، عطش عمران را از یافتن چشمهی آبحیات به زیارت حضرتعلیابنموسیالرضا(ع) تغییر میدهد.
در این داستان عمرانابنداوود، شخصیتی کاوشگر است که سعادت خویش را در یافتن آبحیات دیده است و برای یافتن چشمهی آن، خود را به خطر میاندازد. در این مسیر او مراحل تکامل را همراه با معلمی دلسوز و دلداده طی میکند تا اینکه به درجهای از شناخت و بصیرت میرسد که میتواند به خوبی سرچشمهی آبحیات را بشناسد و این همان هنگامی است که با شنیدن خبر مسمومیت حضرت رضا(ع)، مشک آب از دست او میافتد و آب آن جرعهجرعه بر زمین میریزد.
پورولی کلشتری اقیانوس مشرق را بر پایهی روایاتی معتبر از منابع روایی اصیلی چون «اصول کافی» برگرفته که در 232 صفحه و به همت انتشارات عصر داستان منتشر شده است. مطالعهی این کتاب حداقل برای یکبار برای دوست داران داستانهای تاریخی خالی از لطف نیست.
ارسال نظرات