حجت الاسلام و المسلمین عابدینی:

کدخبر: 475

نماینده ولی فقیه در استان: فلسفه طنز، حقیقت جویی و شجاعت آن است که اگر خارج از این راستا باشد به خروجی درستی نرسیده و هوشمند نبوده است.

به گزارش سرویس دفاع مقدس قزوین خبر؛ شب گذشته مراسم رونمایی از نشریه طنز پایداری خمپاره در سالن اجتماعات سازمان تبلیغات، به همت مرکز علمی فرهنگی شهید آوینی، کانون فرهنگی هنری سوخته چنار و هیات شهدای گمنام برگزار شد.

حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه استان ضمن حضور در این برنامه به بیان فلسفه و رسالت طنز و هم چنین خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداختند که در ادامه می خوانیم :

صحبت از "طنز دفاع مقدس"، یادآور رسالت و حکمت است چرا که دفاع مقدس خود به تنهایی حاوی رسالات همه انبیا و اولیا، عاشورا و انتظار بوده است، بنابراین می بایست هدفمند و حقیقت جو به دنبال طنزآفرینی در این زمینه باشیم چراکه طنز بدون انگیزه و هدف بی راهه ای بیش نیست که تا زمانیکه در فکر جریان دارد، لهو و زمانیکه وارد عمل می شود، لعب و هنگامیکه به سخن می آید لغو نامیده می شود.

فلسفه طنز، حقیقت جویی و شجاعت آن است که اگر خارج از این راستا باشد به خروجی درستی نرسیده و هوشمند نبوده است.

در سوره مبارک طه می خوانیم زمانیکه خداوند به حضرت موسی ماموریت می دهد، ایشان از خداوند طلب امکاناتی به عنوان پیش مقدمه می کنند و می فرمایند: " رب شرح لی صدری و یسر لی امری وحلل عقده من لسانی یفقهو قولی" و سپس از خداوند تقاضای همراهی و مساعدت برادر را می کنند که همه ی این ها نشانه ی توسعه فرهنگی است.

با استناد به این سوره درمی یابیم که طنز نیز امکاناتی را برای رسیدن به اهدافی والا در اختیار انسان قرار می دهد و اگر تنها به برپایی مراسماتی که به طنازی می پردازند اکتفا کنیم به هیچ رسالتی دست نیافته و تنها بیهوده گویی کرده ایم.

هنر فرصتی برای ارتباط با خلایق است که طنز، یکی از جلوه های آن می باشد؛ اگر بخواهیم از جایگاه طنز در امور دینی بگوییم می توانیم به خاطرات حجت الاسلام والمسلمین حاجاقای قرائتی مراجعه کنیم.

ایشان در یکی از خاطرات خود بیان می کنند که: "روزی در سفر به شهری با پیرمردی مواجه شدیم که به شدت از ما استقبال کرد، وقتی اظهار ناآشنایی کردم، گفت : "من همانم که در سفر قبلی تان به این شهر، یک ناهار مهمان من بودید"

من هم به او گفتم: " 70 سال است که خدا هرروز سه وعده غذا به من می دهد و من هنوز او را نشناخته ام، حالا انتظار داری که شما را به خاطر یک وعده ناهار بشناسم؟ ""

یکی دیگر از خاطرات طنزی که به دوران دفاع مقدس برمیگردد، مربوط به یکی از فرمانده هان مناطق غرب است که می گفت " چند طلبه را برای تدریس و تبلیغ به منطقه آوردند، ما هم مسوول سازمان دهی آن ها بودیم، ضمن توضیح از منطقه و بیان فرصت ها  و خطرات آن محیط گفتم: اینجا دشمن برای دریافت سر بسیجی ها و پاسدارها مبلغی معین کرده که البته سر طلبه را هم به قیمت 500 تومان می خرند !

یکی از طلبه ها سخت ناراحت شد که چرا در ابتدای ورود چنین صحبت هایی باید به میان بیاید که من هم به ایشان عرض کردم : " ناراحت نباشید؛ قیمت ها دست ما نیست، از این بیش تر نمی خرند !"

خاطره دیگر به یکی از روزهای 15 خرداد دوران جنگ برمی گردد که بنده را برای تدریس در کلاس طلبگی دعوت کرده بودند؛ ابتدا کلاس " ش . م . ر" برای آموزش نحوه برخورد در شرایط مختلف برگزار شد و پس از آن نوبت به کلاس ما رسید؛ من هم در همان ابتدا برای آنکه شوخی و مزاح را به محیط القا کنم گفتم " خب تا حالا از شمر( ش.م.ر) شنیدید الان برایتان از امام حسین می گویم ! "

از این دست خاطرات طنز در جبهه های دفاع مقدس بسیار است و این در حالی است که شرایط گاهی به شدت بحرانی و هولناک می شد اما رزمنده ها هم چنان روحیه شاد و بذله گوی خود را حفظ می کردند؛ بنابراین می بایست با حفظ رسالات دفاع مقدس به بازگویی خاطره ها پرداخت.

 

انتهای پیام / 

 

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار