در حاشیه اختتامیه نمایشگاه کتاب

کدخبر: 391

گفتگوی صمیمی با دکتر احمدی که این روزها تمام طول روز را در نمایشگاه کتاب به سر می برد و با روی گشاده از میهمانان خود استقبال می کند، روحیه اهالی رسانه را بالا می برد.

دکتر مهدی احمدی در گفتگوی اختصاصی با سرویس فرهنگی قزوین خبر ضمن اعلام این موضوع که انجام کارهای بزرگ نیاز به توکل به خداوند دارددر خصوص برگزاری نمایشگاه کتاب قزوین افزود : من هم سپاسگزارم از شما که حفظ و اعتقاد و رفتارتان استوار بر این است که به جامعه ی رسانه ی قزوین خدمت کنید .این نمایشگاه شماره دهم در استان است من در هر کاری اعتقادم به این بیت شعر است که مضمون حدیثی است ، به هر کاری که همت میگماری  نصرت از حق جو که برگنجشک دام افکندم و صید هما کردم. در هر کار بزرگی ابتدا نام خداوند ،حربه ی تمسک من است. این اتفاق از 4 اسفند با حضور معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از مدیران ارشد استان شکل گرفت. استقبال بیش از 830  ناشر مطرح کشوری برکت بزرگی در استان است .ناشران مطرح نی، چشمه، سمت و ... این ناشران در آذربایجان شرقی (تبریز) حاضر نشدن اما چه شد که در قزوین حضور یافتند؟

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی قزوین ادامه داد: قدمت فرهنگی و دیرینگی فرهنگی استان قزوین دلیل حضور این ناشران در قزوین است .فضای نمایشگاه 3200 تا 3600 و 350 غرفه داریم از ناشران مطرح کشوری، در 30 غرفه ناشران قزوینی هستند .

وی در خصوص بازدید کنندگان از این نمایشگاه نیز گفت: استقبال عمومی از اقشار مختلف دانش آموز، دانشجو، بسیج ، حوزه و هنرمندان در اینجا دیده میشود.تفاوت این نمایشگاه با سایر نمایشگاه ها در این است که ما امسال از یک ماه پیش 73 نیروی کارکنان ارشاد را برای اولین بار پای کار آوردیم و باعث خوشحالی است که هرکدامشان یک گوشه ی کار را گرفته اند.

دکتر احمدی در خصوص اقدامات انجام شده برای برگزاری هرچه بهتر این نمایشگاه نیز گفت : ما با بیش از 40 نویسنده مطرح کتاب کشور( دکتر بها الدین خرمشاهی، علی موسوی گرمارودی، مظاهر مصفا، جلیل تجلیل، دکتر شیخ الاسلامی و ... ) مصاحبه داشتیم. من اینجا واحدآامار و ارزیابی عملکرد ایجاد کردم که به تحلیل وضعیت نمایشگاه می پردازد.

ایشان در خاتمه ضمن اعلام زمان مراسم اختتامیه گفت : ساعت 18:30 روز دهم اسفند و با حضور 2 معاون وزیر این مراسم اجرا خواهد شد.همراه کردن 3 معاون وزیر در یک هفته نشان دهنده فرهنگ غنی قزوین است و علاقه مندی آن ها به این استان، و این تلنگری است برای ما در هر چه بهتر برگزار کردن این گونه مراسم ها در استان .در مراسم اختتامیه برنامه های ما بدین گونه است : تجلیل از 6رسانه ی فعال برتر ، تجلیل از 6 ناشر و مولفین و مترجمین نام آشنا، که این ها همه مستند سازی شده است.من مژده ی نشریه ی آفاق را میدهم که همه ی جریانات نمایشگاه در قالب نشریه ی افاق شماره ی 1و 2 در اختیار مردم قرار می گیرد.

دانش و بصیرت زینب(س) هم برای همه مشهود است چرا که با بصیرت او و خطبه ‏ها و پیام‏های او بود که انقلاب کربلا تا درون کاخ یزید در شام پیشرفت و یزید و ابن زیاد رابه زانو در آورد. و تدبیر او بود که کاروان اسرا را با سربلندی به مدینه رساند، و در طول اسارت عزّت و سربلندی را، عبادت و عرفان را، حیا و عفّت و پاکدامنی و نجابت را به نمایش گذاشت و... حقاً که زینب، زینت پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) می‏باشد با این همه فضیلت:

      دو عالم بر علی نازد، علی بر همسرش نازد *** علی و همسرش زهرا(س) به زینب دخترش نازد

در این مقاله برآنیم گوشه ‏هایی از حیا، عفت و پاکدامنی زینب را به تصویر کشیم و ره توشه گرانبهایی برای بانوانی که می‏خواهند زینب گونه زندگی کنند و به افتخار و سربلندی ابدی برسند، مهیا سازیم.

ضرورت بحث حیا امروزه در سرتاسر جهان، مخصوصاً کشورهای اسلامی و علی ‏الخصوص جامعه تشیّع، تلاش استعمارگران و مهاجمان فرهنگی برآن است که حیا و عفّت بانوان را نشانه روند و جامعه را از این راه به بی‏بند و باری و بی‏ دینی سوق دهند و در نتیجه آن به مطامع شیطانی خود برسند، چرا که آن‏ها به خوبی یافته‏ اند اگر دین و مذهب تشیّع را بخواهند نابود کنند. باید حیا، عفت و پاکدامنی را از بین ببرند. هرگاه از جامعه حیا رخت بر بست و عفت در آن لگدکوب شد، دین هم بساط خویش را جمع خواهد کرد. علی (علیه‏السلام) به زیبایی می‏فرماید: «اَحسَنُ مَلابِس الدِّینِ اَلحَیاءُ ؛ نیکوترین لباس دین حیا است.»(1) ؛ امام صادق (ع) فرمود: «لاایمانَ لِمَن لاحَیاءَ لَهُ ؛ایمانی نیست برای آن کسی که حیا ندارد.»(2) و امام باقر (ع) فرمود: «اَلحَیاءُ وَ الاِیمان مَقرُونانِ فی قَرنٍ فَاِذا ذَهَبَ اَحَدَهُما تَبَعهُ صاحِبهُ ؛حیا و ایمان با هم بر یک شاخه قرار گرفته‏ اند، پس هرگاه یکی از آن دو برود، دیگری نیز از او تبعیت می‏کند.»(3) و زیباتر از همه، امام حسین (ع) ـ آن کسی که زینب (س)، حیا را از مکتب او آموخت ـ فرمود: «لا حَیاءَ لِمَن لادِینَ لَهُ ؛ آن که دین ندارد، حیاء هم ندارد.»(4) از روایات فوق به خوبی استفاده می شود که بین ماندگاری دین در جامعه و وجود حیا، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. مهاجمان فرهنگی، بخوبی این رابطه و ملازمه را دریافته ‏اند از این رو صهیونیست معروف «نتانیاهو» این گونه القاء می‏کند که «برنامه ‏های ماهواره‏ای به مثابه یک نیروی شورشی بسیار مؤثر عمل می‏کنند، بچّه‏ های ایرانی مسلماً لباس های زیبایی را خواهند خواست که در شوهای تلویزیونی می‏ بینند آن‏ها استخرهای شنا و شیوه زندگی فانتزی خواهند خواست.»(5)

به گفته یک مقام آگاه در حال حاضر 97 ماهواره متعلق به 15 کشور جهان برای مردم ایران برنامه ‏های تلویزیونی پخش می‏کنند که برخی از این ماهواره ‏ها بیش از 200 کانال تلویزیونی را به طریق دیجیتال پخش می‏کنند. این منبع آگاه افزود «از این تعداد 600 شبکه تلویزیونی در سازمان صدا و سیما و برخی نهادهای نظامی، فرهنگی و اطلاعاتی مونیتور می‏شود، بنابر این گزارش از این تعداد شبکه 11 شبکه به زبان فارسی است و اکثر آن‏ها علیه نظام جمهوری اسلامی و ناهنجارهای فرهنگی و اجتماعی برنامه پخش می‏کنند.»(6)

از طرف دیگر هواداران استکبار جهانی در داخل کشور با قلم‏ های زهرآگین و رفتارهای زننده، لباس ‏ها و فیلم ‏های مبتذل، در نابودی حیا و عفت، استعمار را یاری می‏رسانند. و با کمال بی‏ حیایی دم از اختلاط پسر و دختر، و طرح دوستی و رفاقت آن‏ها می‏زنند، این‏ها همان‏ ها هستند که در «کنفرانس برلین» آلمان، با عریان رقصیدن اوج بی‏ حیایی را به نمایش جهانی گذاشتند، و عدّه‏ ای از مدعیان دین و دیانت! نیز به تماشا نشستند.

البته از این‏ها و اربابانشان گله ‏ای نیست چرا که آنها خود همان گونه‏ اند «از کوزه همان برون تراود که در اوست» و منافع دنیوی آنها چنان اقتضا می‏کند امّا آنچه جای تأسف دارد، و دردمندانه باید اظهار داشت رفتارهای بعضی از بی خبران و دوستان نا آگاه است، آن هایی که دم از دین و دیانت می‏زنند، چرا فرهنگ ابتذال را با طرح برنامه‏ هایی چون «شرکت بانوان در ورزشگاه‏ ها به صورت مختلط»، «اختلاط در دانشگاه» و... ترویج می‏کنند و بدین‏سان اساسی‏ ترین مسئله دینی را نشانه گرفته ‏اند. و یا دوستانی که در صدا و مخصوصاً سیما هستند با پخش برنامه ‏ها و فیلم‏ ها و... فرهنگ ابتذال و حرمت شکنی را تبلیغ می‏کنند و بانوان را با آرایش ‏های آنچنانی و برخورد کذائی در فیلم ‏ها به نمایش می‏گذارند تا حیا و نجابت را تحقیر و لکّه‏ دار کنند.

راستی نشان دادن آن فیلم ‏ها و مصاحبه کردن مردان با زنان و بالعکس چه ضرورتی دارد، مگر امام صادق (ع) نفرمود: «زن با غیر شوهر و محارمش بیش از پنج کلمه آن هم در حال ضرورت سخن نگوید»(7) آیا این‏گونه حرکات ترویج ابتذال نیست؟! راستی چه شده است ما را که فرهنگ اصیل اسلامی را پاس نمی‏داریم آیا فقط «فارسی را باید پاس داشت» و یا لازم است مرزها و حدود شرعی را نیز پاس داریم؟! اگر بدنبال زیبایی هستیم از حیا و نجابت است، علی (ع) فرمود: «الحیاء سبب الی کلّ جمیلٍ ؛حیا راهی است به تمام زیبایی‏ ها»(8) و راز و کلید همه خیرها و خوبی در حیا است: «اَلحَیاءُ مِفتاحُ کُلّ الخَیر ؛ حیا کلید تمام نیکی است»(9) و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَلحَیاءُ خَیرٌ کُلُّه ؛ حیا تمامش نیکی است»(10)، راستی کجا رفته حیای فاطمی و نجابت و حیای زینبی، چرا مسئولان به گونه‏ ای برنامه ریزی نمی‏کنند که فیلم‏ ها، لباس ‏های عرضه شده در بازار، خیابان‏ها، پارک‏ها و... حیا بر و عفّت‏شکن نباشند؟ مگر فریاد مرزبان حیاء علی (ع) را نمی‏شنوند که فرمود: «اَما تَستَحیُونَ وَ لاتَغارُونَ نِسائَکُم یَخرُجنَ اِلَی الاَسواقِ وَ یُزاحِمنَ العلُوج ؛ آیا شما (غیرت) و حیا ندارید که زنانتان را به بازارها سرازیر کردید و با بی‏بند و بارها اختلاط پیدا می‏کنید.»(11)

زن را به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی مریم و زهرا(س) و زینب نباید گذاشت بازیچه هوس، و آلوده به "ویروس" گناه گردد، گوهر عفاف و حیا و پاکی کم ‏ارزشتر از طلا و پول و محصول و باغ و وسایل خانه نیست، دزدان ایمان و غارتگران حیا نیز فراوانند.

سادگی و خامی است که زنان را در معرض دید و تماشای نگاه های مسموم و چشم‏های ناپاک قرار داد، آن‏گاه خیال شود که بیمار دلان و راهزنان عفاف و حیا به وسوسه نیفتند، و از زهر نگاه ها و نیش پشه ‏های شهوت در امان بمانند. بعضی از «نگاه»ها ویروس «گناه» منتشر می‏کند و حیا را آلوده می‏سازد. و بعضی از چهره ‏ها حشره مزاحمت تولید می‏کند و عفت و نجابت را لکّه ‏دار می‏سازد. بیاییم همه دیوارها را خراب نکنیم و همه پرده ‏ها را کنار نزنیم و همه پنجره ‏ها را باز نکنیم، بیاییم دیوار آسیب دیده حیا را ترمیم کنیم،(12) چرا که بی‏ حیایی و کم حیایی نشانه تیره اندیشی است نه روشنفکری، علامت جهالت است نه تمدن، علی (ع) فرمود: «اَعقَلُ النّاسِ، اَحیاهُم ؛ عاقلترین مردم باحیاترین آن‏ها است.»(13)

نمونه ‏هایی از حیای زینب(س) 

1. فرزند بیت حیا و عفّت:

تأثیر وراثت و خانواده در رفتار و کردار انسان تردید پذیر نیست. امروزه به روشنی ثابت شده است که بخشی از صفات، خوب و بد، از راه وراثت، از نسلی به نسلی منتقل می‏شوند و به همین جهت خانواده هایی که پیامبران در آن متولّد شدند، عموماً پاک و اصیل بودند به همین جهت در منابع اسلامی نیز از ازدواج با زنان زیبایی که در خانواده‏ های ناپاک و عاری از حیا به بار آمده‏ اند نهی شده است. در کنار وراثت، تربیت مطرح است، زیرا بخشی از فضایل و کمالات با تربیت صحیح به فرزندان منتقل می‏شود.

در زندگی زینب(س) این دو عامل (وراثت و تربیت) در بالاترین حد خویش وجود داشت، زینب از پستان حیا شیر نوشید و در دامان حیا و پاکی تربیت یافته، چنان که در زیارت نامه آن بانوی گرانسنگ می‏خوانیم: «السَّلامُ عَلی مَن رَضَعت بِلُبانِ الاِیمان ؛ سلام بر کسی که از پستان ایمان شیر نوشید. و ایمان و حیا همراه و ملازم همدیگرند. «الحیاء و الایمان مقرونان»(14)

آن که پا تا به سر ایمان و حیاست *** خونش آمیخته با خون خداست

عشق را همسفر کرببلاست *** مظهر عصمت و پاکی، تقواست

به یقین زینب کبری باشد *** زاده حیدر و زهرا باشد

آری! زینب کبری(س) در خانه وحی و ولایت، از پدر و مادر معصوم به دنیا آمد و در آغوش نبوت، مهد امامت و ولایت و مرکز نزول وحی الهی نشو و نما نمود و از پستان یگانه مادر معصوم جهان هستی «فاطمه زهرا(س)» شیر خورد و از ابتدای شیرخوارگی در آغوش پرمهر مادر، عفت، حیا، شهامت و عطوفت را فرا گرفت و هم زمان با دوران شیرخوارگی در محضر بزرگترین استادان جهان انسانیت یعنی رسول اللّه (ص) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) و دو برادر بزرگوارش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تربیت یافت. در نتیجه، گمان نمی‏رود که تا به حال هیچ دختری به آن تربیت بلند که زینب (س) در آن خانواده بزرگ به آن نایل گردید، رسیده باشد زینب کبری اکثر اوقات در کنار جد مهربانش رسول خدا بود، انس زینب (س) به رسول خدا(ص) و نیز محبّت حضرت به این دختر در وصف و بیان نمی‏ گنجد.

حضرت فاطمه زهرا(سلام اللّه علیها) در آن مدّت کوتاه نه‏ تنها دخترش زینب(س) را از نظر رشد فکری، اخلاقی، فرهنگی و معنوی تربیت کرد بلکه او را از بسیاری از علوم قرآنی و پیش آمده ای آینده آگاه نمود. و حیا و عفت را عملاً به او آموخت تا آنجا که نابینایی بر فاطمه وارد می‏شود پشت پرده می‏رود، این درسهای حیا را زینب (س) بخوبی فرا گرفت.

زینب تربیت شده پدری است که در اوج شجاعت و قهرمانی، از بالاترین حد حیا برخوردار است. و اوج حیایی آن مادر پاکدامن و این پدر دلاور را هنگام خواستگاری علی (ع) از زهرا(س) می ‏بینیم که جز سکوت محض هیچ نمی‏گویند.(15)

از این دو دریای حیا و پاکی شیر زنی چون زینب (س) که مجسمه حیا است به وجود می ‏آید. و این والدین معصوم سخت از مرز حیا و عفت او پاسداری می‏کردند.

«یحیی مازنی» که از علمای بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل می‏کند: مدت‏ها در مدینه، در همسایگی علی (ع) در یک محلّه زندگی می‏کردم. منزل من در کنار منزلی بود که «زینب» دختر علی (ع) در آن‏جا سکونت داشت، حتی یک‏بار هم، کسی حضرت زینب را ندید و صدای او را نشنید. او هرگاه می‏خواست به زیارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب می‏رفت، و در حالی که پدرش علی(ع) در پیش و برادرانش حسن و حسین (علیهما السلام) در اطراف او بودند. وقتی هم به نزدیک قبر شریف رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می‏رسیدند، امیرالمؤمنین(ع) شمع‏ های اطراف قبر را خاموش می‏کرد. یک روز امام حسن(ع) علّت این کار را سؤال کرد، حضرت فرمود: «اَخشی اَن یَنظُر اَحَد اِلی شَخصِ اُختِکَ زَینَبَ؛ از آن می‏ترسم که کسی (در روشنی) خواهرت زینب را ببیند.(16)»

راستی کجا رفته این مرزبانی‏های حیا؟! و چرا در جامعه شیعه علوی می‏بینیم که مردان با همسران آرایش کرده و دختران بی‏بهره از حجاب در پارک‏ها و خیابان‏ها و... ظاهر می‏شوند؟! و به قول «شیخ جعفر نقدی» زینب (سلام اللّه علیها) تربیت شده پنج تن آل عباء است: «فَالخَمسَةُ اَصحاب العَباءِ هُمُ الَّذِین قامُوا بِتَربیَتِها وَ تَهذِیبِها وَ کَفاکَ بِهِم مُؤَدَّبینَ و مُعَلِّمین ؛ پنج تن آل عباء به تربیت و فرهنگی سازی و تهذیب زینب همّت گماردند و همین بس که آنها اَدب کننده و آموزگار باشند.»(17)

2.حیا در آغاز جوانی 

دکتر «عائشة بنت الشاطی»، بانوی نویسنده و اهل تحقیق اهل سنّت، چنین می‏گوید: «زینب در آغاز جوانی چگونه بوده است؟ مراجع تاریخی از وصف رخساره زینب در این اوقات خودداری می‏کنند، زیرا که او در خانه و رو بسته زندگی می‏کرد. ما نمی‏توانیم مگر از پشت پرده روی وی را بنگریم، ولی پس از گذشتن ده ‏ها سال از این تاریخ، زینب از خانه بیرون می آید و مصیبت جانگداز کربلا او را به ما نشان می‏دهد. و کسی که او را به چشم دیده برای ما وصفش می‏کند و چنین می‏گوید: چنان که طبری نقل کرده است: گویا می‏بینم زنی را که مانند خورشید می‏درخشید و با شتاب از خیمه‏گاه بیرون آمد.»(18) پرسیدم او کیست؟ گفتند: زینب دختر علی (ع) است. و از دیگری نقل شده، که: به خدا که من صورتی مانند آن ندیدم گویا پاره‏ای از ماه بود، در صورتی که این بانوی بزرگ در آن وقت در پنجاه و پنجمین سال زندگی خود بود، غریب بود، خسته و کوفته بود، مصیبت زده و داغ دیده بود، پس جمال زینب در آغاز جوانی پیش از آن که سالمندی، و مصایب جانگداز خوردش کند و جام داغ دیدگی را تا پایان بَدُو بنوشاند چگونه بود.(19) تاریخ او را ندیده، چرا که حیای او مانع از آن شده است. مادرش فاطمه (سلام اللّه علیها) توصیه کرده است که: «خَیرٌ لِلنِّساءِ اَن لایَرَینَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛(20)برای زنان بهتر است که آنان مردان را نبینند، و مردان نیز) آنها را نبینند.» با این حال از مسائل اجتماعی به دور نبودند بلکه دارای مجلس علمی ارجمندی بود، زنانی که می‏خواستند احکام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر می‏شدند و کسب دانش می‏کرده ‏اند.»(21)

و اگر دستور الهی و آسمانی نبود که: «انَّ اللّهَ شاء اَن یَراهُنّ سَبایا؛براستی خدا خواسته که آن‏ها را اسیر ببیند»، حسین (ع) هرگز به خود اجازه نمی‏داد خواهر را در سفر کربلا به همراه ببرد.

  بردن اهل حرم دستور بود و سِرّ غیب *** ورنه این بی‏حرمتی را کی روا دارد حسین(ع)

 

_____________________________

1. محمدی ری‏ شهری، میزان الحکمه (بیروت دارالحدیث)، چاپ دوم، 1419، ج 2، ص 716 ، روایت 4544.

2. همان، ص 717، روایت 4570.

3. همان، روایت، 4565؛ بحارالانوار، ج 78، ص 309.

4. همان، ج78، ص 111، حدیث 6، میزان الحکمه، ج 2، ص 717، روایت 4569.

5. روزنامه جمهوری اسلامی، 23/6/1381.

6. هفته‏ نامه بصیرت، سال نهم، شماره 26، 10/2/82، ص 4.

7. وسائل الشیعه،ج 14، ص 143.

8. میزان الحکمه، ص 716، روایت 4542.

9. همان، ص 716، روایت 4546

10. همان، روایت 4547.

11. فروغ‏کافی، محمدبن یعقوب کلینی(دارالکتب الاسلامیه)، ج5، ص 537 و ر ـ ک حر عاملی،وسائل الشیعه (داراحیاء التراث العربی)، ج14، ص 174، حدیث 2، و روضة المتقین، ج 8، ص 383.

12. اقتباس از «گل عفاف» جواد محدثی.

13. همان، ج 2، ص 716.

14. میزان الحکمه، ج2، ص 717، روایت 4565.

15. بحارالانوار، ج43، ص 130 ـ 132.

16. شیخ جعفر نقدی، کتاب زینب کبری، ص 22، و ریاحین، ج3،ص 60.

17. کتاب زینب کبری، ص 20.

18. جریر طبری، تاریخ طبری، (بیروت مؤسسة الاعلمی، چاپ چهارم، 1403) ج 4، ص 340 ـ 341.

19. عائشة بنت الشاطی، بانوی کربلا، ترجمه سید رضا صدر(قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1378) ص 59 ـ 58.

20. وسائل الشیعه، ج 14، ص 43، حدیث 7.

21. بانوی کربلا، ص 60.

ارسال نظرات

آخرین اخبار