یادداشت وارده/مهناز آقامحمدی

کدخبر: 2921

شاید برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر، اصحاب رسانه و بسیاری از دغدغه‌مندان جامعه این پرسش پیش آمده باشد که حسن شکیب زاده، چرا به‌یک‌باره تبدیل به فعالی مجازی شده که این روزها در مورد بیشتر موضوعات اظهارنظر کارشناسی! می‌کند و در موارد متعددی نیز نظریات شاذ ارائه می‌دهد. به‌راستی پشت پرده این ادعاها کجاست.

سرویس فرهنگی قزوین خبر؛شاید برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر، اصحاب رسانه و بسیاری از دغدغه‌مندان جامعه این پرسش پیش آمده باشد که حسن شکیب زاده، چرا به‌یک‌باره تبدیل به فعالی مجازی شده که این روزها در مورد بیشتر موضوعات اظهارنظر کارشناسی! می‌کند و در موارد متعددی نیز نظریات شاذ ارائه می‌دهد. به‌راستی پشت پرده این ادعاها کجاست.

پیش‌تر حسن شکیب‌زاده را معدود خبرنگارانی می‌شناختند که در کنار او خبرنویسی را آموخته بودند و پژوهندگان تاریخ شفاهی استان که در دهه هشتاد تلاش می‌کردند تا از خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران این استان تاریخ شفاهی دفاع مقدس را کاوش کنند و درنهایت حاصل کارشان با اندکی جابجایی و کنار هم نهادن انبوه مصاحبه‌ها به نام «حسن شکیب‌زاده» منتشر می‌شد و توسط انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران به چاپ می‌رسید. حاصل تلاش تیمی که شکیب‌زاده هدایت می‌کرد تبدیل به چند ده خروجی کتاب شد که با نام او منتشر گردید و او را به‌نوعی مؤلف انحصاری بنیاد شهید معرفی نمود.

اما هنوز چندان خروجی دندان‌گیری در حوزه رسانه از این فرد مشاهده نشده بود. گرچه تقریباً از سال گذشته، کسانی که خود را شاگرد او می‌دانستند با هدایتی خاص تلاش کردند تا حسن شکیب‌زاده را صاحب چیز موهومی به نام «مکتب روزنامه‌نگاری قزوین»! و استاد اساتید روزنامه‌نگاری و پدر معنوی رسانه‌های استان معرفی کنند. گرچه اگر قرار باشد در استان قزوین به دنبال یک اثرگذار رسانه‌ای و جریان ساز بگردیم بعید است چهره‌ای مؤثرتر از «عبدالعظیم موسوی» پیدا شود، اما درهرحال تلاش عجیبی که از سال گذشته آغاز شد، آرام آرام غرایض سیاسی پشت پرده را نیز رو کرد. غرایضی که به نظر می‌رسد به بدوی‌ترین شکل ممکن در تلاش است تا شخصیتی همچون «علی مطهری» را در استان قزوین بازسازی کند.

کتابِ منگنه‌ی خاطرات اثر استاد!

نخستین اقدام با انتشار عجیب‌وغریب یک کتاب در حوزه رسانه صورت گرفت. حسن شکیب‌زاده در تماس با برخی روزنامه‌نگاران از آن‌ها خواست تا خاطرات خود را همراه با یک عکس برای او ارسال کنند، پس‌ازاین کار خبرنگاران در کمال ناباوری دیدند که خاطرات آن‌ها به شکلی ناهمگون در کنار هم منگنه شده و تحت عنوان یک کتاب به نام حسن شکیب زاده منتشرشده است. کتابی که او تنها زحمت دریافت خاطرات و تحویل آن به انتشارات را کشیده بود. این کار به‌اندازه‌ای سطحی و چیپ بود که علی شایسته‌نیا از فعالان رسانه‌ای استان و پژوهشگر مقطع دکتری مدیریت رسانه به آن اعتراض کرده و در نقدی به حسن شکیب متذکر شد که‌ای کاش حداقل خاطرات را یک ویراست جزئی می‌کرد و آن‌ها را یک‌بار می‌خواند.

درهرصورت پس‌ازآن به ناگاه حسن شکیب‌زاده در شبکه‌های مجازی نیز فعال‌شده و شروع به اظهارنظر نمود. اظهارنظرهایی که بیشتر فعالیت‌های ارزشی جوانان مؤمن و انقلابی، مساجد و افراد سیاسی را هدف قرار می‌داد. اما دسته‌بندی کلی اقدامات این فرد را می‌توان در چند شاخه مطرح کرد:

1.  تاختن به سپاه، بسیج و فعالیت‌های جهادی

2.  حمله به مسجد و تبدیل آن به نمازخانه مؤمنین (طبق نظریات نهضت آزادی و جبهه ملی)

3.  حمله به جوانان مؤمن و انقلابی و مورد تمسخر قرار دادن بصیرت سیاسی (همچون تمسخر بیانیه‌ها و مواضع نهم دی)

4.  طمع برای تسخیر یک خبرگزاری دولتی

حق انحصاری صدور مجوز شهادت

یکی از اقدامات حسن شکیب زاده، شامل نقدهای بدون چارچوب و مبنا به سپاه و بسیج و فعالیت‌های جهادی بود. شاید شبیه سید ابوالحسن بنی‌صدر که در دوران ریاست‌جمهوری خود نمی‌توانست مستقیماً با نظام اعلام مخالفت کند و با نهادهای انقلابی رودررو می‌شد، حسن شکیب زاده هم نمی‌تواند زاویه خود با نظام را بعد از فتنه ۸۸ علناً مطرح کند و امروز به هر نوع اقدام و فعالیت انقلابی حمله می‌کند. در عجیب‌ترین اقدام، پس از شهادت یکی از جهادگران عرصه سازندگی، مرحوم رسول عالم باقری، وی به پایگاه خبری تحلیلی صبح قزوین می‌رود و نسبت به شهید خواندن این جوان جهادگر توسط رسانه‌ها به‌شدت اعتراض می‌کند. شکیب زاده معتقد بود تنها او و بنیاد شهید حق‌دارند فردی را شهید اعلام کنند و در یادداشتی در کانال شخصی خود نیز این موضوع را ضمناً اعلام کرده و متوهمانه در این تصور بود که خداوند حق انحصاری اعلام شهادت یک فرد را به او و بنیادش سپرده است. حمله او به‌عنوان شهادت یک جوان جهادگر چنان موجی از ناراحتی را در میان نیروهای ارزشی پدید آورد که اظهارات وی در برخی رسانه‌ها موردنقد قرار گرفت. اما این تازه آغاز حرکت‌های شطرنجی او علیه سپاه و بسیج بود.

مسجد یعنی نمازخانه

در دومین شکل حملات، وی ضمن متهم کردن سپاه به سیاسی‌کاری در مسجد، نسبت به اکران یک مستند آرشیوی و تاریخی پیرامون شخصیت قائم‌مقام معزول رهبری اعتراض کرد، او با تفسیر به رأی سخنان آیت‌الله عابدینی و ضمن نادیده گرفتن فرمایشات مقام معظم رهبری پیرامون لزوم سیاسی بودن مسجد، به‌شدت فعالیت سیاسی در مسجد را موردحمله قرار داد و خواستار تبدیل‌شدن مسجد به یک نمازخانه برای دین و امور فردی مؤمنین شد. گرچه بعید به نظر می‌رسد حسن شکیب زاده نتواند میان «سیاست‌‌زدگی» و «کار سیاسی» به‌عنوان دو مفهوم جدا تفاوت قائل شود و بیشتر این ظن را تقویت می‌کند که او تحت تأثیر افکار بازرگان و جبهه ملی مسجد را خالی از فعالیت سیاسی می‌خواهد. دقیقاً مقابل آنچه اسلام ناب تعریف نموده است.

تمسخر نُه دی!

برخی از فعالیت‌های رسانه‌ای این روزهای حسن شکیب زاده هم معطوف به تضعیف جوانان مؤمن و انقلابی است. او مشخصاً وظیفه خود می‌داند تا با حمله و تمسخرِ فعالیت جوانان انقلابی شهر و استان (مانند حمله به شهید عالم باقری یا حمله به جوانان انقلابی خانه مطبوعات یا حمله به بسیج رسانه و غیره) این جریان را تضعیف نموده و خدمت ویژه‌ای به جریان‌های لیبرالیستی استان نماید. برای مثال در یک پست در کانال خود بیانیه خانه مطبوعات پیرامون نهم دی‌ماه را مورد تمسخر قرار می‌دهد تا بدین‌وسیله نشان دهد چقدر از موضع ضد فتنه خانه مطبوعات دچار بغض شده و نشان دهد که نمی‌تواند از دل‌بستگی به فتنه‌گران دست بکشد. این هم به نظر برای جاده‌سازی حضور پررنگ‌تر چهره‌هایی است که نه‌تنها دل‌بستگی ارزشی ندارند بلکه در فضای مجازی مستقیماً نظام را به ناکارآمدی متهم می‌کنند و عامل رکود و بیکاری و مشکلات اقتصادی را سیاست‌های کلی نظام می‌دانند نه سوء مدیریت و سوءتعبیر دولت محترم! کافی است امروز به فعالان مجازی حامی شکیب‌زاده و افکاری که نشر می‌دهند نگاهی بیاندازیم و آن‌ها را بررسی کنیم.

پرده آخر: سهم‌خواهی

اما پرده دیگر از اقدامات حسن شکیب‌زاده نیز درگیر شدن وی با مدیر خبرگزاری دولتی ایرنا در قزوین است. به نظر می‌رسد ازنظر او و شاگردانش، مدیریت ایرنا حق انحصاری حسن شکیب‌زاده است. به‌نحوی‌که از زمان حضور شاه‌حسینی در قزوین او مورد تندترین حملات لیبرال‌ها، اصلاح‌طلبان و شخص حسن شکیب‌زاده بوده. در عجیب‌ترین مورد حسن شکیب‌زاده هماهنگ با کانال‌های زنجیره‌ای استان قزوین، در یک ساعت و یک دقیقه واحد، حملات هماهنگ شده‌ای را در اعتراض به اخراج یک خبرنگار اصلاح‌طلب از ایرنا آغاز کردند تا بتوانند شاه‌حسینی را تضعیف کنند. ریشه همه این اقدامات هم در این است که امروز در دولت دوم روحانی، حسن شکیب زاده سهم بیشتری از فضای رسانه‌ای استان می‌خواهد. او به یک رسانه احتیاج دارد که تبدیل به تریبون خود کند و افکاری را که پیش‌تر به شاگردان خود منتقل کرده از طریق یک رسانه رسمی جار بزند.

به نظر می‌رسد این روزها حسن شکیب زاده، دنبال هر چیزی که هست، تبدیل به یک چهره‌ی متفاوت خواهد شد. چهره‌ای که ضمن وابستگی به یک‌نهاد با عنوان مقدس، می‌خواهد از همین عناوین استفاده کند تا به منافع جبهه لیبرال در استان قزوین یاری برساند، مطهری گونه اظهارات شاذ بیرون بدهد و خود را کارشناس در همه امور معرفی نماید. اما پرواضح است «خود کلفت پنداری فرهنگی» یک بیماری مزمن غیرقابل درمان است.

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار