نامه‌های یک پاسدار به یک چریک دمکرات؛

کدخبر: 2603

حالا فرض محال که شما حکومت را بدست گرفتید و پیروز شدید، میخواهید چند دولت تشکیل بدهید؟ هیچ فکر کرده اید که بعد از پیروزی شماها باید دمکرات حاکم باشد؟ مجاهدین حاکم باشند؟ کومله حاکم باشد؟خبات حاکم باشد؟ فدائیان خلق حاکم باشد؟ حزب توده حاکم باشد؟ طوفان حاکم باشد؟ و یا پیکار حاکم باشد و یا....؟؟؟؟

سرویس فرهنگی قزوین خبر؛ اسناد رزمندگان جنگ تحمیلی، پراست از واقعیت‌ها و حرف‌هایی که بازگویی آن‌ها نیاز تاریخ است. در اوج درگیری‌های تجزیه طلبانه در کردستان و در زمانی که وجب به وجب کردستان برای رزمندگان اسلام خط مقدم محسوب می‌شد، رزمندگان ایرانی برای حفظ یکپارچگی کشور و حراست از انقلاب با ضدانقلاب جدایی طلب و نیز بعثی‌ها همزمان می‌جنگیدند، یکی از این رزمندگان «عباس خرم‌نیا» رزمنده و جانباز جنگ تحمیلی است؛ وی در آن دوران که البته با نام «عباس فردخرمی» شناخته می‌شد-به‌عنوان یک فرمانده پاسدار در یک پایگاه عملیاتی- از طریق یکی از رابطان خودش به یکی از فرماندهان ارشد حزب دمکرات کردستان(فرمانده گردان) که فرماندهی تعداد زیادی از شبهه نظامیان محلی را برعهده داشت نامه‌ای می‌نویسد که حاوی نکات جالبی است. این چریک دمکرات که «صدیق شوئی» نام داشت، حدود بیست روز بعد پاسخ نامه را می‌دهد. نام او در واقع صدیق بود و بخاطر محل اقامت سابقش روستای «شوی» به صدیق شوئی شهرت داشت و ابداً کسی نتوانست اطلاعات درستی در مورد تبار او بدست آورد. پس از پاسخ صدیق شویی، نامه سوم توسط عباس خرم‌نیا ارسال می‌شود که پاسخ به ادعاهای شویی است، اما هیچ‌گاه این نامه از سوی شویی پاسخ داده نشد و او بجای پاسخ شفاهاً این رزمنده پاسدار را تهدید کرد.

امروز که ماجرای جدایی طلبی در اقلیم کردستان عراق و خطرات آن برای منطقه پیش آمده، خواندن این سه نامه و شباهت‌های تاریخی آن جالب به نظر می‌رسد. متن نامه اول را که عباس خرم‌نیا خطاب به صدیق شویی نوشته باهم می‌خوانیم:

 

15/11/1364

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس خدای را که انسان را آفرید  و او را اشرف مخلوقات گردانید و به او عقل عنایت فرمود که راهگشای زندگیش باشد و همچنین بر ما منت گذاشت و اسلام را دینمان قرار داد و از میان  خودمان پیامبر برگزید  و او را مامور بر تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای کتاب آسمانی گردانید.

 

خدمت جناب آقای صدیق سلام.

 

هر چند نمیتوانم برایت آرزوی توفیق در کارهایت نمایم، ولی امیدوارم که نور ایمان بر دلت بتابد و راه حق برایت روشن گردد. غرض از مزاحمت این بود که چند کلمه با شما صحبت کنم و چند نکته را به  شما متذکر شوم.

 

چیزی را که بعنوان تذکر اول می گویم شاید بارها شنیده باشی، ولی امید است که اینبار عمیقا در اینباره فکر کنی، وجدانت را به قضاوت بطلبی، آنگاه اگر در محکمه وجدانت محکوم نشدی دوباره به کارت ادامه بدهی.

 

مگر شما به خاطر دمکراسی مبارزه نمی کنید؟ و به اصطلاح با استکبار نمی جنگید؟ و در پی تشکیل حکومت دمکراتیک اسلامی نیستید؟ شما از مدعیان دمکراسی و دمکرات های جهان چه دیده اید؟ کدام کشوری است که برای دمکراسی مبارزه نموده و بعدا استبداد را برقرار ننموده است؟

 

 وقتی می گویی اسلام، واژه دمکراسی غربی بی معنی است.  چرا که اسلام 1400 سال پیش آزادی را به ارمغان آورد. و آن موقع تمام جهان در ظلم و فساد غوطه ور بودند و با انسانها به صورت حیوان رفتار می شد.  آنزمان  که سیاهان  را به بردگی می گرفتند  و ضعیفان  را به زیر تازیانه  می کشیدند و زنان را خرید و فروش می کردند و فرزند دختر را در میان اعراب مایه ننگ می شمردند و در شرق و غرب زن را پلید می دانستند، انقلاب محمد(ص) آغاز شد و سیاه و سفید را برادر گردانید و زن را شریف شمرد و بهشت را زیر پای آنان دانست، در حالی که دمکرات های غربی مظلومان را به زنجیر کشیده بودند. پس چرا ما دنباله روی آنها باشیم؟

 

تذکر دوم اینکه آیا این حکومت مستبد و ارتجائی است یا خیر؟ شما در کجای دنیا سراغ دارید ملتی را که از استبداد و ارتجاع پشتیبانی کند؟ و اگر حکومت ایران  وابسته است چرا تمام کشورهای امپریالیستی آن را محاصره اقتصادی  می کنند و برای سرنگونی اش آن همه سرمایه گذاری می کنند؟ اگر مردم در فشار و خفقان هستند پس اینها که در طول جبهه های جنوب  و غرب مبارزه می کنند کی هستند؟ در راهپیماییهای روز قدس و 22 بهمن امسال جمعیتهای میلیونی را چه کسانی تشکیل می دهند؟ آیا شما اینها را مردم نمی دانید؟ و اگر اینها ملت ایران نیست پس منظور شما از ملت ایران کیست؟

 

حالا فرض محال که شما حکومت را بدست گرفتید و پیروز شدید، میخواهید چند دولت تشکیل بدهید؟ هیچ فکر کرده اید که بعد از پیروزی شماها باید دمکرات حاکم باشد؟ مجاهدین حاکم باشند؟ کومله حاکم باشد؟خبات حاکم باشد؟ فدائیان خلق حاکم باشد؟ حزب توده حاکم باشد؟ طوفان حاکم باشد؟ و یا پیکار حاکم باشد و یا....؟؟؟؟

 

تا کنون از خود پرسیده ای که به کجا می روی و آخر کار به کجا خواهد انجامید؟ آنموقع که کردستان در دست حزب بود چکار توانستید بکنید؟  که حالا که در عراق هستید چکار می توانید بکنید؟

 

آخر کار به کجا می انجامد؟ که قول و وعده وعید های پیروزی را خوردند و قرار بود که حزب در مدت  کوتاه  حکومت کردستان مستقل را تشکیل بدهد. چقدر می گذر و به سر آنان که این قول ها را داده اند چه خواهد آمد؟ و آنان که فکر می کردند به علیه امپریالیست مبارزه می کنند، حالا می بینید که کار حزب از آمریکا و فرانسه سر در آورده و عملا همسویی خود را با غرب  نمایان کرده. چه جوابی دارید؟ و شمایی که خود را حامی خلق کرد می نامید و به دامن عراق پناه برده اید، همین عراق نیست که خلق کرد را به خاک و خون می کشد؟ بهر حال گفتنی ها بسیار است. چرا ما که مسلمانیم برای کیان اسلام مبارزه نکنیم؟ چرا به فکر مسلمانان نباشیم؟ مسلمان! چطور می توانی شاهد کشتار مسلمانان بدست اسرائیل باشی؟ و دنباله روی از کفار نمایی؟ شما خوب می دانید، که آخرین روزهای حیات رژیم بعثی عراق است و بزودی جمهوری اسلامی در عراق برقرار خواهد شد!

 

آن وقت میخواهید چکار کنید؟ از عراق به کجا بروید؟ در مورد سخنانم فکر کن و بعد جواب نامه ام را بفرست. جوابت را هر چه باشد بعنوان یادگار نگه خواهم داشت. آقای صدیق، آغوش برادرانه گشوده ایم و توبه کنندگان را بعنوان برادر در آغوش می گیریم، که اسلام دین رحمت و بخشش است. و خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.  امید است که برگردید و هم خانواده خود را خوشحال کنید و هم همرزممان در پیکار با کفر شرق و غرب  باشید. این را بخاطر داشته باشید که در روز قیامت  در دادگاه الهی  و در حضور پیامبر اکرم(ص) محاکمه خواهید شد و آن وقت دیگر سودی ندارد، پس نجات انسان از آتش دوزخ توبه است.

بدرستی که خداوند بخشنده و مهربان است.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

ارسال نظرات

آخرین اخبار