معرفی کتاب اربعین طوبی

کدخبر: 1968

رمان «اربعین طوبی» نوشته سید محسن امامی در 296 صفحه به مبلغ 10 هزار تومان توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران وارد بازار نشر شده است.

سرویس فرهنگی قزوین‌خبر؛ طوبا دختری نوجوان است که در کودتای 28 مرداد 1332 پدرش را از دست می دهد  و در روزگار یتیمی به ازدواج تاجری عراقی در می آید و در بصره همسایه هوویی زبان نفهم می شود. اوضاع بر وفق مراد نیست اما طوبا تصمیم می گیرد به جای فرار بماند و فرزندانی تربیت کند که افتخار همسرش عبدالله باشند. سالهایی توام با شادی و مرارت برای طوبا سپری می شود تا اینکه ارتش بعثی صدام به ایران حمله می کند. پسران طوبا باید به ارتش ملحق شوند اما طوبا جنگیدن با خمینی را برای فرزندانش حرام می کند و ...

*طوبا داستان زندگی خود را در مسیر پیاده روی  اربعین حسینی از بصره تا کربلا برای نوه هایش تعریف می کند. در این کتاب که مشتمل بر چهل گام است ، در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال طوبا و پیاده روی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته ، نوجوانی ، جوانی و میان سالی او که دربر دارنده حال و هوای بخشهایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است روایت می شود. 

*ممکن است رفت و برگشت زمانی در طول روایت داستان خواننده این رمان را کمی سر در گم کند اما سعی شده با تفکیک داستان به بخش های کوچک و ایجاد تعلیق نسبی در هر قسمت ، مخاطب را با خود همراه کند. خواندن داستان زندگی طوبا که برگرفته از واقعیت و حاوی نکاتی از سبک زندگی گذشته و حال است برای مخاطبین نوجوان ، جوان و بزرگسال جالب خواهد بود. 

*تا کنون چند گام از گام های چهل گانه این کتاب در مجله پیام زن منتشر شده است که در ادامه قسمتی از این داستان را با هم می خوانیم. 

خانه عبدالله ، خانه بزرگی بود اما همان روز اول دلم برای همه کودکیم تنگ شد. خوب شد مامانی همراهم آمده بود و الا دق مرگ می شدم. مامانی حال روزش از من بدتر بود و یک هوس زیارت سرپا نگهش می داشت. روز سوم شد و هوویم پا به خانه اش نگذاشت. مامانی حالش دست خودش نبود. هر وقت اینطوری می شد می نشست پای چرخ خیاطی اش و هی می دوخت و هی می دوخت تا خستگی جای فکر و خیالش را بگیرد. اما اینجا فقط می بایست دور خودش بچرخد. دو پر چادررش را گره زد به کمرش ، یک یا علی محکم گفت و  خانه را آب و جارو کرد. عبدالله که برگشت کلی شرمنده شده بود و می خواست دست مامانی را ببوسد اما هنوز بینشان یک کوه یخِ آب نشده فاصله بود. عبدالله با زبان بی زبانی به مامان فهماند که زن اولش فعلا روی پاشنه لج افتاده و قصد آمدن ندارد. مامان خنده ای کرد و بعد به آذری چیزهایی گفت که عبدالله نفهمد . مضمون حرف های ترکی مامانی این بود:

به ما گفته بودند عراقی ها مهمان نوازند . این بود رسمش؟ خودتان از خودتان چهارتا چهارتایش را می گیرید حالا چه شده برای ما ناز و کرشمه می آیید؟ دختر یتیممو سپردم به زینب خاتون. ابالفضل بزنه به کمر هرکی باهاش بد تا کنه....

عبدالله هر چه را نفهمید ، زینب و ابالفضل را  خوب فهمید. با همان فارسی نیم بندی که بلد بود گفت : وسایلتان را جمع کنید تا بفرستمتان کربلا.

دویدم چمدانم را ببندم که مامانی گفت: خودم تنها می روم. تو بمان پیش شوهرت.شاید زنش آمد. تو نباشی وهم ورش میدارد ، برای خودش جولون می دهد. خیال می کند تو آمدی گردش و تفریح . بمان سر زندگیت و حقت را بگیر.

رمان «اربعین طوبی» نوشته سید محسن امامی در 296  صفحه به مبلغ 10 هزار تومان توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران وارد بازار نشر شده است.

سید محسن امامیان

ارسال نظرات

آخرین اخبار