سید علیرضا عرشیها

کدخبر: 531

پاسخ به سوالات مردمی می تواند کمکی باشد برای تنویر افکار عمومی و حمایت تمام قد آنان از تیم مذاکراه کننده

سرویس سیاسی قزوین خبر؛

در جهت همدلی و همزبانی با تیم دیپلماسی کشور ، می بایست ایرادها و ابهام های بیانیه لوزان سوئیس مطرح شده تا در تیر ماه این اشکالات با ایستادگی این عزیزان بر طرف گردد. به این منظور سوالات و ابهام هایی که هست را مرور می کنیم . بدیهی است برای یکسری از سوالات می توان جواب های منطقی و قانع کننده ای متصور بود ولی برای برخی سوال ها جوابی جز نگرانی و اعلام خطر نداریم.

1.بیانیه لوزان چرا صادر شد؟

کشورهای عضو گروه مذاکره (بویژه آمریکا و تا حدودی ایران) بعد از چند دور مذاکره و تمدید آن در آستانه آخرین ضرب‌الاجل برای پاسخگویی به افکار عمومی داخلی و البته مراجع قانونگذار و نظارتی داخلی نیازمند اعلام اجمالی حاصل گفتگوهای خود بودند؛ درواقع طرفین با صدور این بیانیه قصد داشتند اعلام کنند که اولاً در خلال مذاکره امتیازات چندانی به طرف مقابل نداده‌اند، ثانیاً طولانی‌شدن و تمدید چندباره مذاکرات بی‌حاصل نبوده است. البته از آنجا که در پایان زمان تعیین شده قادر به توافق بر سر تمامی موضوعات نبوده‌اند، به صدور بیانیه سیاسی اکتفاء کرده و ضمن اشاره به‌برخی توافقات از کنار موارد اختلافی عبور کرده‌اند.

 2.آیا بیانیه لوزان تعهدآور است؟

به‌لحاظ حقوقی خیر، اما به لحاظ سیاسی بله. تعهدات حقوقی نیازمند تنظیم و عقد تعهدنامه حقوقی است که بیانیه لوزان فاقد چنین ویژگی‌ایست. در مقابل، صدور هرگونه بیانه، به منظور اعلام موضوع و اراده‌ی یک کشور است و در نتیجه به‌لحاظ سیاسی تعهدآور است. در نظر داشته باشیم که تعهدات حقوقی در یک فرایند پیچیده و زمانبر ایجاد می‌شود و پیگیری آن هم عمدتاً پیچیده و زمانبر است؛ اما تعهدات سیاسی معمولاً صریح و فوری است و لطمات ناشی از نقض آن به لحاظ جایگاه و حیثیت سیاسی بعضاً از تعهدات حقوقی بیشتر است.

 3.آیا بیانیه لوزان یک پیروزی برای ایران به‌شمار می‌رود؟

ابتدا باید تعریف خود را از "پیروزی" روشن سازیم؛ اگر پیروزی را "نیل به اهداف"، بدانیم، خیر؛ بیانیه لوزان و توافقنامه احتمالی 10 تیرماه یک پیروزی به‌شمار نمی‌آید؛ البته با این تعریفِ از پیروزی، حتی غلبه انقلاب اسلامی بر رژیم ستم‌شاهی را هم نمی‌توان پیروزی نامید چرا که جمهوری اسلامی نیز کماکان "اهداف" بر زمین مانده‌ی بسیاری دارد.

 4.آیا مذاکرات و به صورت مشخص بیانیه لوزان دستاوردی به همراه داشته است؟

بله؛ اذعان به حق غنی‌سازی هسته‌ای و باقی ماندن ایران در باشگاه دارندگان فنآوری صلح‌آمیز هسته‌ای اصلی‌ترین دستآورد مذاکرات است.

 5.آیا "رفع تحریم‌ها" دستآورد مذاکرات است؟

خیر؛ هدف اصلی مذاکرات رفع تحریم‌ها بوده است. بنابراین دستآورد آن به‌شمار نمی‌رود.

 6.آیا واقعیت دارد که حتی پس از توافقنامه هم "تمامی" تحریم‌ها رفع نخواهد شد؟

بله، تمامی تحریم‌ها برطرف نخواهد شد،‌ هدف ایران هم در مذاکرات رفع تمامی تحریم‌ها نبوده است، بلکه منظور رفع تحریم‌های بانکی و پولی و همینطور فروش نفت، کشتیرانی، بیمه و ... است. روشن است تحریم‌های اشاعه‌ای به عنوان بخشی از محدودیت‌های مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای ایران باقی خواهد ماند.

 7.با توجه به محدودیت‌های اعمال شده بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران، بویژه در بخش تحقیق و توسعه، آیا در آینده شاهد عقب‌ماندگی ایران از فنآوری روزآمد هسته‌ای جهان نخواهیم بود؟

این یک نگرانی درست است، ایران هم در خلال مذاکرات بر این موضوع تأکید داشته است، ضمن آنکه باید در نظر داشت که ایران در این حوزه با بومی‌سازی این فنآوری به شرایط برگشت‌ناپذیر رسیده و اساساً امکان ایجاد محدودیت برای ایران در این بخش به‌صورت حیاتی وجود ندارد. توجه داشته باشیم که پیشرفت‌های ایران در بخش تحقیق و توسعه در بدترین شرایط تحریم‌ها صورت پذیرفته است.

 8.آیا کاهش تعداد سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران اخلالی در فعالیت‌های هسته‌ای ایران بوجود نخواهد آورد؟

خیر، ایران در حال حاضر نیاز استراتژیکی به ذخایر مورد نظر نداشته و علت افزایش آن نیز بالابردن قدرت چانه‌زنی خود در مذاکرات و اثبات توانمندی خود بوده است که در مذاکرات هم به عنوان یک برگ برنده از آن استفاده کرده است. اصل، توانمندی غنی‌سازی است که در اختیار ایران است.

9.آیا بر اساس بیانیه لوزان ایران امتیازات "نقد" داده و وعده‌های "نسیه" دریافت کرده است؟

با توجه به محتوای غیرحقوقی بیانیه باید منتظر توافقنامه احتمالی 10 تیرماه ماند، اما چهارچوب اصلی آن توافق نامه در همین بیانیه ذکر شده و دارای کلمات قابل تفسیر توسط آمریکا می باشد و نگرانی منتقدان متن بیانیه هم بیشتر این مسئله است که طبق این متن ، ایران تمامی اقداماتش را انجام می دهد و بعد از راستی آزمایی توسط آژانس تحریم ها متوقف می گردد !

این راستی آزمایی توسط آژانس می تواند محل بهانه جویی های آمریکا و اسرائیل باشد و توقف تحریم ها را شاهد نباشیم و حتی تحریم و فشار جدیدی را بپذیریم .

 10.آیا "دلواپسی" در فرایند مذاکرات اخلال ایجاد خواهد کرد؟

خیر، یکی از برگهای برنده دیپلماتهای ایران، وجود دلواپسان است که به اندازه کافی به عنوان اهرم فشار در مذاکرات از آن بهره‌برده‌اند، ضمن آنکه اگر مذاکره‌کنندگان ایران، دلواپس واکنش‌های "دلواپسان" در داخل کشور نبودند، شاید امتیازات اکتسابی از آنچه که هست کمتر بود.  

 

11.آیا "دلواپسی" در فرایند مذاکرات اخلال ایجاد خواهد کرد؟

خیر، یکی از برگهای برنده دیپلماتهای ایران، وجود دلواپسان است که به اندازه کافی به عنوان اهرم فشار در مذاکرات از آن بهره‌برده‌اند، ضمن آنکه اگر مذاکره‌کنندگان ایران، دلواپس واکنش‌های "دلواپسان" در داخل کشور نبودند، شاید امتیازات اکتسابی از آنچه که هست کمتر بود.  

12.آیا صدور بیانیه لوزان (و توافق احتمالی 10 تیرماه) حاصل ایفای نقش منحصر به‌فرد دستگاه دیپلماسی کشور است؟

خیر؛ دیپلماتهای ما در این مذاکرات نقش رانندگانی را دارند که هرچند مهارت آنها در رانندگی برای به‌سلامت رسیدن ماشین مذاکرات مؤثر است اما در تعیین مقصد نقشی ندارند، مقصد این مسیر را نظام تعیین می‌کند. ضمن آنکه عقبه مذاکرات، ایران مقتدر و پرنفوذ است که در صورت فقدان آن از دست دیپلماتهای ما هم کاری بر نمی‌آمد.

البته وقتی که از دیپلمات ها نام می بریم منظور کل تیم دیپلماسی ایران در این 8 سال مذاکره است . واضح و مبرهن است اگر تیم دیپلماسی در دور قبلی مذاکرات را با امتیاز دادن و مثلا تعلیق کردن پیش می برد ، پیشرفت های هسته ای امروز حاصل نمی شد و تیم دیپلماسی کنونی برای امتیاز گرفتن فاقد " سرمایه " به میز مذاکره می رفت .

13.آیا وضعیت فعلی پرونده هسته‌ای ایران مورد رضایت رهبر معظم انقلاب است؟

خیر؛ همانگونه که وضعیت فرهنگی و اقتصادی کشور مورد رضایت رهبر معظم انقلاب نیست. همانگونه که وضعیت منطقه و دنیای اسلام مورد رضایت رهبر معظم انقلاب نیست.

14.آیا این بیانیه (و به صورت مشخص توافق هسته‌ای) با موافقت رهبر معظم انقلاب صورت خواهد پذیرفت؟

اساساً هیچگونه توافقی در این زمینه بدون جلب موافقت رهبر معظم انقلاب منعقد نخواهد شد. (توضیح ضروری: جلب موافقت با جلب رضایت متفاوت است. روشن است که خوراندن جام زهر هم زیر شاخه همین جلب موافقت است نه جلب رضایت !)

15.آیا تصمیمات فعلی کشور در حوزه موافقتنامه هسته‌ای به رهبر معظم انقلاب "تحمیل" می‌شود؟

"تحمیل" در واژه‌شناسی حقوقی ناظر بر نوعی "مسلوب‌الارادگی" است که بر خلاف ساختار مدیریتی کشور و اصل مترقی ولایت فقیه است. البته روشن که نقش ممتاز رهبری در تمامی برهه‌های انقلاب اسلامی، اتخاذ بهترین تصمیم بر اساس مقتضیات است. هیچ مدیری در تمامی عرصه‌ها نمی‌تواند تصمیمات صددرصد منطبق بر اهداف ترسیمی را اتخاذ کند. در صدر اسلام و همینطور دوره زعامت حضرت امام ره هم اینگونه نبوده است. مدیریت و رهبری یعنی انتخاب بهترین مسیر با لحاظ ظرفیت‌ها و امکانات.

16.آیا توافق احتمالی آینده در معیشت مردم و اقتصاد کشور نقش تعیین کننده‌ای خواهد داشت؟

خیر؛ در پایان مذاکرات نباید منتظر سقوط آزاد قیمت ارز و کاهش شدید قیمت‌ها بود. (بویژه که این سقوط آزاد به نفع اقتصاد کشور هم نیست.)، قیمت دلار قطعاً کاهش خواهد یافت اما اندکی؛ در کنار آن هم باید انتظار داشت که رشد اقتصاد کشور شتاب بیشتری بگیرد.

17.آیا دوره بعد از انعقاد توافقنامه احتمالی دوره اتمام روابط پرچالش ایران و آمریکا خواهد بود؟

خیر؛ نه ایران و نه آمریکا استراتژی خود در مقابل یکدیگر را تغییر نخواهند داد.

18.آیا ما بعد از توافق وارد یک دوره فراغت و آسایش خواهیم شد؟

خیر، جنگ سرد بین ایران و 1+5 با کاهش احتمال گزینه نظامی آغاز خواهد شد، که دوره‌ای بسیار حساس و پرچالش خواهد بود. تکلیف ما در این دوره، تجهیز، سازماندهی، تحکمیم مواضع و زیرسازی اقتصادی برای جلوگیری از تکانه‌های احتمالی بعدی است.

19.عصبانیت اسرائیل از بیانیه لوزان نشانه چیست؟

اسرائیل (هم همچون ایران!) در بیانیه لوزان به تمامی اهداف خود دست نیافته است. همانگونه که آمریکا هم دست نیافته است. اما دولت آمریکا بخاطر کسب آن بخش از امتیازات بیانیه که منافع داخلی او را در برابر حزب رقیب تأمین می‌کند می‌تواند راضی باشد، اما اسرائیل صرفاً باید به وجود تهدیدی به‌نام ایران بیندیشد که حتی بعد از انعقاد توافقنامه هم ماندگار خواهد بود. اساساً آنچه که می‌تواند اسرائیل را راضی کند، برچیدن تمامی تأسیسات هسته‌ای ایران، انهدام موشک‌های دوربرد ایران، تغییر نظام ایران و نابودی حزب الله است که در بیانیه لوزان به‌هیچکدام اشاره نشده است. البته دیدگاهی نیز معتقد است که ابراز عصبانیت اسرائیل یک مانور تبلیغاتی برای به اشتباه انداختن ایران مبنی بر مثبت تلقی کردن روند مذاکرات است که در حد یک تحلیل قابل شنیدن است اما قابل اتکا نیست. با چنین منطقی شادمانی جان کری در پایان مذاکرات را چگونه می‌توان توجیه نمود؟

20.علت انتقاد افرادی مثل "بنی‌صدر" از بیانیه لوزان چیست؟

علت انتقاد امثال بنی‌صدر، همان علت انتقاد امثال بنی‌صدر به‌تمامی تصمیمات جمهوری اسلامی است.

21.با لحاظ تمامی موارد فوق بیانیه لوزان را باید مثبت ارزیابی نمود؟

در صورتی که چندین عبارت و کلمه ی قید شده در این بیانیه برای تیرماه اصلاح و تعویض گردد می توان گفت بله ؛ بیانیه لوزان هرچند واجد تمامی اهداف ما نیست اما برای ایران گامی رو به‌جلو به‌شمار می‌آید، حاصل مذاکرات چیرگی ایران بر قلدرهای دنیا نبوده است اما ضمن تحکیم مواضع و استحکامات خود، خاکریزهای خود را به دشمن نزدیکتر کرده است.

رویکرد فعلی ایران متضمن نتایجِ رؤیایی و ایده‌آل نیست اما بر اساس مقتضیات فعلی کشور "درست‌ترین" تصمیم است و به اقتدار بیش از پیش ایران کمک خواهد کرد.

در پایان باید گفت:

توسعه ی هسته‌ای ایران یکی از اهداف انقلاب اسلامی است اما تمام آن نیست. در کنار آن وحدت کلمه و یکپارچکی ملت ایران اصلی‌ترین راهبرد ایران اسلامی برای مقابله با تهدیدهاست. بنابراین اگر نتیجه مذاکرات دوپاره شدن ملت ایران باشد، از تعطیلی فعالیت‌های هسته‌ای ایران برای انقلاب ما بسیار زیانبارتر است. 

انتهای پیام/

ارسال نظرات

آخرین اخبار