در گفت و گوی اختصاصی قزوین خبر با «محمد حسین قائد شرف» دانشجوی دکتری هسته ای مطرح شد

کدخبر: 530

با اطلاعات موجود به نظر نمی آید که چیزی به عنوان صنعت هسته ای در آینده ایران حقیقت وجودی داشته باشد! البته شاید برخی دوستان بگویند که نه ما صنعت هسته ای خواهیم داشت، اما خوب این چیزی که از نظر فنی ما برداشت می کنیم و در متون توافقات گذشته بیان شده است، ما پس از توافق جامع، صنعت هسته ای حقیقی و واقعی نخواهیم داشت!

«محمد حسین قائد شرف» دانشجوی دکتری هسته ای است؛ با او در یک تجمع دانشجویی در اعتراض به متن بیانیه ی لوزان آشنا شدم. اطرافیانش می گفتند علاوه بر این تجمع، حضورش در تشکل های دانشجویی و جلسات فرهنگی و سیاسی هم پر رنگ  است؛ پس او هم یک فعال دانشجویی و هم یک متخصص صنعت هسته ای است. مطمئناً خواندن مصاحبه ی سرپایی و در کنار خیابان با یک متخصص هسته ای با چنین تعهد و دغدغه ای جالب خواهد بود! بخوانید:

DSC03803

سلام علیکم. خیلی ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیار «قزوین خبر» قرار دادید. می خواستم از خدمت شما در مورد اتفاقی که اخیراً در عرصه ی سیاسی کشور با بیانیه ی لوزان و حواشی آن رخ داد بپرسم. اولاً می خواهم بپرسم که به نظر شما دستاورد این بیانیه برای کشور ما چه خواهد بود؟

سلام علیکم. اگر بخواهیم در این زمینه صحبت کنیم، باید از دو جنبه به آن پرداخت؛ یک بحث، بحث سیاسی آن هست که مطمئناً من در آن متخصص نیستم و بحث در مورد آن را به متخصصان امر واگذار می کنم. یک بخش هم، بخش فنی صنعت هسته ای است که به عنوان یک دانشجوی دکتری هسته ای می توانم صرفاً در این زمینه اظهار نظر کنم؛ حالا با آن حداقل هایی که یک دانشجوی هسته ای اطلاع دارد.

ما 5 زمینه ی اصلی در بحث هسته ای داریم که باید به آنها توجه بشود و در بیانیه لوزان هم به آنها اشاره شده است و البته نحوه ی بیان آن هم مهم است؛ مسئله ی اول، مسئله ی غنی سازی هسته ای درکشور است؛ یعنی آیا کشور ما با این توافق(یا در واقع بیانیه) امکان دستیابی به غنی سازی هسته ای را دارد یا خیر؟

در استانداردی که برای کارخانه های غنی سازی در دنیا مطرح می شود یک رِنجی را در نظر می گیرند که این رِنج دقیقاً بین 700 هزار تا 900 هزار سو هست؛ این رقم را بیان می کنند برای یک کارخانه ی صنعتی غنی سازی اورانیوم. حالا چیزی که در این بیانیه آمده و آقایان مذاکره کننده بیان می کنند، یعنی چیزی نزدیک به چند هزار سانتریفیوژ محدود، و با شرایط فعلی سانتریفیوژ IR1 هایی که امروز در اختیار داریم، بنده گمان نمی کنم ما بتوانیم بیشتر از 5 یا 6 هزار سو داشته باشیم؛ و این رقم تا رقم حداقلی 700 هزار سو مورد نیاز برای غنی سازی صنعتی یک فاصله ی خیلی زیادی دارد.

مسئله ی بعدی در زمینه غنی سازی صنعتی، حداقل نیازهای صنعتی مورد نیاز کشور است، که همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند(البته ایشان هم از خودشان این مطلب رو نقل نکردند و نظر کارشناسی متخصصان بوده است) که نیاز صنعتی امروز کشور با توجه به نیروگاه بوشهر، 190 هزار سو خواهد بود. خوب، حالا این اختلاف ارقام باز هم اختلاف خیلی زیادی هست؛ آن عددی که اجازه خواهیم داشت برای غنی سازی 6 هزار سو است و میزان نیاز کشور 190 هزار سو!

مسئله ی بعدی، مسئله ی فردو است؛ مسئله ی فردو هم دارای اهمیت بسیار زیادی هست، به دلیل اینکه در این بیانیه پذیرفته ایم که در این مرکز هیچ گونه مواد شکافت پذیری وجود نداشته باشد؛ تحقیقات هسته ای بدون مواد شکافت پذیر عملاً معنا و مفهوم تخصصی، فنی و حتی علمی خودش را از دست می دهد! این موضوع که ما یک سازه ای را در اختیار داریم در وسط بیابان ها، با این سطح امکانات ایمنی که صرفاً آن را تبدیل به یک مرکز فیزیک نظری بکنیم، نه مطقی هست و نه اصلاً اساتید فیزیک نظری ما می پذیرند که بخواهند بروند وسط بیابان و کلاس خود را ببرند و صرفاً فیزیک نظری تدریس کنند! آن هم در حالیکه خوب این امکان در دانشگاه ها و کلاس ها و آزمایشگاه های ما به خوبی فراهم هست!

مسئله سوم که بسیار مهم است و شاید از نظر من به عنوان یک دانشجوی صنعت هسته ای، اصلی ترین نقطه ی این بیانیه است، موضوع رآکتور اراک است؛ اراک دو جنبه دارد، جنبه ی اولش بحث بازطراحی است؛ بازطراحی در صنعت هسته ای یک فرآیند بسیار زمانبر است و این فرآیند که ما الان می خواهیم اراک را بازطراحی بکنیم، برای نمونه ی بازطراحی شده، نمونه ی عینی ای نداریم؛ یعنی مثلاً به بیان ساده در بوشهر، در واقع یک مدل قدیمی داشتیم و یک طرح اجرا شده داشتیم(که هر دو عملی شده بود)، می خواستیم به همدیگر نزدیک بکنیم. اما الان برای بازطراحی قلب رآکتور اراک، حتی نمونه ی عملی را هم در کشور در اختیار نداریم تا بخواهیم این دو تا را به هم نزدیک کنیم. جدای از اینکه باید تجربه ی گذشته ی خود را در بوشهر هم به کار ببندیم؛ یعنی در بوشهر متخصصین صنعت هسته ای روسیه به ما این تذکر را داده بودند که بازطراحی رآکتور فرآیند پیچیده ای است و زمانبر و هزینه بر هست اما خوب مسئولان ما می خواستند این اتفاق بیافتد. به هر ترتیب این اتفاق در بوشهر افتاد و روسیه با تاخیر توانست این کار را انجام دهد و کارش را به عنوان افتخار صنعت هسته ای روسیه به جهان معرفی کرد؛ چون گفتند ما توانستیم یک بازطراحی در جهان انجام بدهیم و افتخاری که بیان می کنند این است که نیروگاه بوشهر امروز هیچ گونه نمونه ای در کل جهان ندارد و تبدیل به یک نمونه ی جدید شده است.

موضوع دوم در اراک که از مسئله اول هم مهمتر است، نه مسئله ی آب سنگین است و نه مسئله ی پولوتونیوم(البته نمی خواهم بگویم این مسائل فاقد اهمیت هستند)؛ اما مسئله اصلی در اراک این است که ما با ساخت یک رآکتور بومی، مهمترین گام برای دستیابی به توانایی ساخت یک نیروگاه قدرت بومی را طی خواهیم کرد؛ یعنی یک نیروگاه تحقیقاتی بومی را می سازند که روی این نیروگاه تحقیقاتی بومی آزمایشات انجام می شود، بعد کیس مطالعاتی که برای ساخت یک نیروگاه قدرت هست، به دست می آید. سپس وارد فاز ساخت نیروگاه قدرت می شوند. ما این مسئله را هم با تاخیر در اراک و تغییر آن از یک حالت بومی از دست خواهیم داد.

حالا البته بیان شده که کمک های بین المللی در ساخت و بازطراحی قلب رآکتور اراک انجام بشود. روی این مسئله هم باید دقت بشود که این کمک های بین المللی متاسفانه ما را دچار مشکل وابستگی نکند.

مسئله چهارم، مسئله برچیده شدن زیرساخت هاست. یک سایت هسته ای نیاز به داشتن زیرساخت هایی دارد که ساخت آن ها نیاز به بازه ی زمانی طولانی دارد؛ یعنی بحث، بحث فقط یک عدد سانتریفوژ یا 100 عدد و حتی 1000 عدد نیست که شما تصور کنید اگر 1000 سانتریفیوژ در اختیار باشد همین فردا می شود عملیات غنی سازی را انجام داد؛ شما نیاز به یک سری زیرساخت هایی برای یک سایت طراحی شده برای غنی سازی صنعتی دارید تا بتوانید این کار را انجام بدهید.

(با خنده)ان شاءالله طرف های غربی به تعهدات خودشان پایبند باشند، اما اگر خدای ناکرده، ما به روزی برسیم که بخواهیم در رفتارهای خود به دلیل عهدشکنی طرف مقابل بازنگری انجام بدهیم، این برچیده شدن زیر ساخت های صنعتی ما، یک تاخیر زمانی بسیار زیاد ایجاد خواهد کرد.

مسئله ی مهم آخر(پنجم) هم مسئله ی پسماندها و سوخت های مصرف شده است؛ ببینید، شاید در سایر صنایع سوخت مصرف شده را برای امحا و نابودی ببرند، ولی در صنعت هسته ای این سوخت های مصرف شده دارای چنان اهمیتی هستند که بسیاری از کشورهای دنیا الان سرمایه گذاری گسترده ای بر روی روش های بازفرآوری سوخت های مصرف شده هسته ای  انجام می دهند. خوب، شاید نیاز سیاسی مذاکره کننده های ما این باشد که این سوخت ها را از کشور خارج بکنند ولی حداقل بدانند که چیزی را که از کشور خارج می کنند چیز ارزشمندی هست، و در واقع امتیاز هم ارز آن را بگیرند و یا لااقل می توانند این پسماندها را بفروشند و پول یا ارز معادل آن را در اختیار کشور قرار بدهند.

این مهمترین نکات فنی موجود در بیانیه است و باید در توافقنامه جامع هم خیلی به آنها توجه بشود.

DSC03808

سوال من در مورد دستاوردهای این بیانیه بود اما فکر نمی کنم از نظر فنی شما به دستاوردی اشاره کرده باشید!

اما خوب نکته ای که حامیان دولت و موافقان بیانیه لوزان به عنوان یک دستاورد بزرگ از آن نام می برند، بحث فعالیت های بین المللی برای تحقیق و توسعه است. به نظر شما این فعالیت های بین المللی اینقدر که موافقان بیانیه لوزان می گویند قابل اعتنا و مهم هست یا خیر؟

تا آنجایی که من متن بیانیه را خواندم، شاید تنها نکته ای که بشود از نظر فنی آن را دستاورد نامید همین بحث همکاری و کمک بین المللی در بحث تحقیق و توسعه است، که شما فرمودید.

ببینید یک حقیقتی وجود دارد که تکنولوژی های پیشرفته مانند صنعت هسته ای، مثل سرمایه های استراتژیک یک کشور هست؛ هیچ کشوری این سرمایه و در واقع پشتوانه ی ارزشمند را در اختیار کشور دیگری قرار نمی دهد. شما اگر روند پیشرفت های اتمی کشورهای مختلف را نگاه بکنید یا کشورها وابسته بوده اند و یا با تلاش دانشمندان خودشان به استقلال هسته ای رسیده اند.

من اگر بخواهم گویاتر در این زمینه صحبت کنم، بهتر است برخی خاطرات اساتیدم را که سر کلاس ها برای ما تعریف کردند، بیان کنم.

گویا وقتی اساتید بنده که از پیشکسوتان صنعت هسته ای ما هستند، می خواستند تا این کار را به صورت جدی پس از انقلاب شروع بکنند، هیچ کشوری حتی حاضر به مشاوره دادن به ایران هم نشد، تا کشور ما که در شرایط خاص خودش قرار دارد، به سمت ساخت نیروگاه های آب سنگین برود و یا نیروگاه های آب سبک!

وقتی حتی چنین مشاوره ی(در واقع با علم امروز) ساده و ابتدایی را ندادند، بنده گمان نمی کنم که آنها حاضر بشوند دانش روز فنی هسته ای خود را در تحقیق و توسعه با ما به اشتراک بگذارند.

مسئله ی دیگر در زمینه ی تحقیق و توسعه بستر آن است؛ یعنی شما اگر بخواهید در زمینه غنی سازی تحقیقات انجام بدهید و بعد توسعه بدهید، لازمه اش داشتن یک سری زیر ساخت هاست. آن چیزی که من از متن بیانیه برداشت می کنم، اینست که قرار هست مقدار زیادی از آن زیر ساخت های تحقیق و توسعه هم در توافق نهایی مورد معامله قرار بگیرد!

خب وقتی ما زیر ساخت ها را از دست دادیم چگونه می خواهیم تحقیق و توسعه را انجام بدهیم؟! مثلاً ما قرار نیست هیچ گونه مواد شکافت پذیری در فردو داشته باشیم، نطنز هم که قرار است یه مدت بسیار طولانی با ظرفیت غنی سازی محدودی بماند، پس ما باید چه طوری به تحقیقات بپردازیم و پس از آن هم توسعه بدهیم؟!

خب به عنوان سوال بعد، می خواستم بپرسم، قرار هست ما قسمتی از صنعت هسته ای خود را یا تعطیل کنیم و یا فعالیت اش را کمتر بکنیم؛ از طرف دیگر هم بسیاری از داشته های صنعت هسته ای خود را از 20 درصدها، و اورانیوم غنی سازی شده کمتر از 20 درصد تا 5 درصد هایی که قرار است اکسید شوند(!)، بخش اعظمی از سانتریفیوژها و زیر ساخت ها و... خود را از دست بدهیم؛ بالاخره این دستاوردها به جز ارزش معنوی، هزینه های مادی هم دارد؛ به نظر شما اولاً ارزش مادی این دستاورد ها چقدر هست و پس از آن، اینکه تیم مذاکره کننده، ما به ازای آن «داده ها» را  از طرف غربی «ستانده» است؟

سوالی که پرسیدید، هم سوال جامع و بزرگی هست و هم خیلی تخصصی، که البته باید یک تیم متخصص سیاسی و اقتصادی بنشینند و با دقت به آن پاسخ بدهند؛ اما من فقط برای پاسخ سوال شما به یک نکته اشاره می کنم، دوستان عزیز فنی ما و اساتید بنده، میزان برق مصرفی و هزینه ی همان 1000 سانتریفیوژی که قرار است، بدون هیچگونه بازدهی ای در فردو بچرخد را به مردم اعلام بکنند و بگویند چقدر است؟!

حالا چقدر هست؟

(با خنده) بهتر است تیم مذاکره کننده و تیم فنی مذاکرات اعلام بکنند! خوب حالا از نظر فنی و هم از نظر اقتصادی این یک پارامتر ملموسی هست و به سادگی می توان آن را فهمید، که برق مصرفی یک نمونه ی کوچک از یک بخش کوچکی که الان دیگر کارایی خاصی برای ما ندارد، چقدر است؟!

به عنوان سوال آخر با روندی که در توافق ژنو آغاز شد و امروز در بیانیه لوزان(که به گفته بسیاری از تحلیلگران سیاسی، بیشتر یک توافقنامه است تا بیانیه!) ادامه پیدا کرده است، در صورت رسیدن به توافق جامع در تیرماه، صنعت هسته ای و توان فنی ما حفظ خواهد شد و یا به عنوان یک مدل و داشته هایی بی مصرف خواهد بود؟

ببیند اگر بخواهم به عنوان یک دانشجوی دکتری مهندسی هسته ای به سوال شما پاسخی صادقانه بدهم، با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داریم، آن چیزی که ما می بینیم صرفاً یک کاریکاتور مینیاتوری و خیلی شیک و تمیز از صنعت بزرگ هسته ای کشور خواهد بود!

ولی با اطلاعات موجود به نظر نمی آید که چیزی به عنوان صنعت هسته ای در آینده ایران حقیقت وجودی داشته باشد! البته شاید برخی دوستان بگویند که نه ما صنعت هسته ای خواهیم داشت، اما خوب این چیزی که از نظر فنی ما برداشت می کنیم و در متون توافقات گذشته بیان شده است، ما پس از توافق جامع، صنعت هسته ای حقیقی و واقعی نخواهیم داشت!

ولی در کل باید بگویم ما باید به منافع ملی بیشتر توجه کنیم؛ یعنی حتی اگر قرار است کلاً صنعت هسته ای را تعطیل کنیم، با هم ارز و مابه ازای ارزش آن معامله بشود و معادل آن را حداقل به دست بیاوریم.

با این وضع در توافق جامع ما باید صنعت هسته ای را از دست بدهیم، پروتکل الحاقی را بپذیریم و خدای ناکرده هم شاید اصلاً تحریم ها برداشته نشود!

 

خیلی ممنون از زمانی که برای مصاحبه به «قزوین خبر» اختصاص دادید.

من هم از شما ممنون و متشکرم.

 

انتهای پیام/

ارسال نظرات

آخرین اخبار