نگاهی به تاریخچه ترور نخبگان دانشگاهی توسط سازمان تروریستی منافقین؛

کدخبر: 3329

سازماندهی منسجم و فرقه‌ای اعضا و سابقه روابط کمونی در زندان کمک کرد اعضای سازمان در خارج از زندان یک تشکیلات منظم داشته باشند و از سویی با تبلیغ چره هایی چون رضایی ها و با تبلیغ عملیات های محدود خود توانستند تعداد زیادی از دانشجویان و دانش آموزان را به همکاری متمایل کنند.

 هرساله به مناسب هفته «حقوق بشر آمریکایی» و یا شهادت چهره‌های سرشناسی که توسط سازمان تروریستی منافقین به شهادت رسیده‌اند، مروری بر جنایت‌های این سازمان صورت می‌گیرد. جنایت‌های سازمان‌یافته، کشتار بی‌هدف مردم عادی، جاسوسی علیه سرزمین مادری و در نهایت پیاده نظام آشوب‌های خیابانی بخشی از کارنامه این سازمان است. در این میان اما کینه عمیقی که منافقین از دانشگاه و جامعه علمی کشور دارند مغفول مانده است. ترور دانشمندان، افشای اطلاعات نخبگان برای تهدید جانی، اغتشاش و بلوا در دانشگاه ها و در نهایت نفوذ به تشکل های دانشجویی تنها بخشی از اقدامات منافقین در حوزه تروریسم علیه جامعه علمی است. در این گزارش مروری خواهیم داشت به کینه 40 ساله این سازمان از دانشگاه و جامعه علمی و چرایی این پدیده.

1- اواسط دهه 40 شمسی، سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران که عضو شاخه دانشجویی نهضت آزادی بودند سازمانی بنام "مجاهدین خلق" را تاسیس کردند. محمد حنیف ‌نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیک ‌بین رودسری (معروف به عبدی) از همان ابتدای تشکیل نهضت مرتباً رهبران نهضت آزادی را به سازشکاری و عدم قاطعیت در برخورد با رژیم شاه متهم کرده و بلافاصله دانشگاه تهران را تبدیل به پایگاه اولین حرکت مسلحانه در متن جریان اسلامی قرار دادند. انجمن اسلامی برای این سازمان نوپا به عنوان محلی برای یارگیری بود و به همین دلیل میبینیم که به عنوان مثال دانشگده کشاورزی کرج به عنوان یکی از پایگاه های مهم این سلزمان معروف شده بود. تاثیرپذیری از فضای دانشگاهی و تاثیرگذاری بر فضای دانشجویی تا قبل از انقلاب مهم ترین روند این سازمان بود. اینکه چند دانشجوی علوم پایه (مکانیک و ریاضی) به یکباره وارد از مطالعات فلسفی شده اند و در مقابل، فعالیت تبلیغی برای جذب جوانان مسلمان (صفت خاص مبارزان جریان اسلامی در زمان شاه) در دستور کار آنان قرار گرفت، فضای دانشگاه های معروف آن زمان را بعد از مدتها بی تحرکی وارد فضای مبارزه آنهم از نوع مسلحانه کرد. بنابراین میتوان ریشه سازمان منافقین را یک ریشه دانشگاهی قوی دانست.

2- پیروزی انقلاب اسلامی برای سازمان مجاهدین آغاز دوره افسانه سرایی پیرامون شجاعت خودشان بود. این سازمان بعد از ضربه سال 50 و بحران تغییر ایدئولوژیک سال 54، از صحنه مبارزه کاملا خارج شدند و با توجه به زندانی شدن اکثریت اعضا در زندان ها و تشکیل کمون ها (ایده مشترک موسی خیابانی و مسعود رجوی برای کنترل اعضا) بعد از انقلاب اسلامی هیچ نیروی شناخته شده ای نداشتند. سازماندهی منسجم و فرقه ای اعضا و سابقه روابط کمونی در زندان کمک کرد اعضای سازمان در خارج از زندان یک تشکیلات منظم داشته باشند و از سویی با تبلیغ چره هایی چون رضایی ها و با تبلیغ عملیات های محدود خود توانستند تعداد زیادی از دانشجویان و دانش آموزان را به همکاری متمایل کنند. دانشگاه های تهران، رازی، شیراز، رشت، جندی شاپور اهواز، زاهدان، تربیت معلم تهران و تبریز هنوز هم تظاهرات پر تعداد میلیشیا  و درگیری های دانشجویی این سازمان را به یاد دارند. برگزاری میتینگ های تبلیغاتی، چاپ سرگذشتنامه شهدای! سازمان در مبارزه با رژیم شاه و چاپ کتاب های مهندس بازرگان را میتوان عمده فعالیت های سازمان در دانشگاه های شناخته شده آن روزهای انقلاب دانست. اهمیت دانشگاه برای سران منافقین به حدی بود که حتی به زور اسلحه هم حاضر به تخلیه دفاتر دانشجویی نبودند و نهایتا با فشار عمومی مجبور به ترک دانشگاه ها شدند. اینکه تمام میتینگ های بزرگ در حیاط دانشگاه تهران برگزار میشد و یا کمیته اساتید و دانشجویان از اولین تشکیلاتی بود که بعد از انقلاب اسلامی سریعا شکل یافت نشان دهنده جایگاه این نهاد در ذهن سران این سازمان تروریستی است.

3- ترور شهید مفتح، شهید دکتر شهریاری، شهید دکتر علی‌محمدی، مشارکت در فاز شناسایی شهید احمدی روشن، ترور ناموفق دکتر فریدون عباسی و افشای اطلاعات محسن فخری زاده از دانشمندان اتمی کشورمان تنها برخی از اقدامات مستقیم سازمان تروریستی منافقین علیه جامعه علمی کشور بوده که قابل ذکر کردن است. در این سال ها بارها و بارها شخصیت های نظامی و سیاسی که توسط این سازمان ترور شده اند از طریق رسانه ها به جامعه معرفی شده اند اما نخبگان علمی که از دهه 60 (به علت فعالیت ایدئولوژیک علیه تبلیغات منافقین در دانشگاه ها) تا دهه 90 (برای کند یا متوقف کردن پروژه‌های علمی که برای کشور بنیادین محسوب میشوند) هدف ترورهای منافقین بوده اند بسیار کمتر شناخته شده اند. از فتنه تیر 78 بدین سو هر اغتشاش و آشوبی در کشور رخ داده که منشا دانشگاهی داشته حتما پای دانشجو یا استادی که با منافقین در ارتباط بوده اند در میان بوده است. از سوی دیگر هرگاه یک چهره علمی برجسته با بمبگذاری یا ترور مستقیم به شهادت رسیده حتما تمام یا بخشی از کار توسط این سازمان جنایتکار انجام شده است. دانشگاه با تمام اجزایش برای این سازمان رو به موت همیشه جذاب بوده و همیشه فرصتی برای نمایش قدرت. اینکه برخی تشکل های معلوم الحال توسط این سازمان آلوده شده اند و یا برخی دانشگاه ها همیشه عرصه جولان عناصر تشکیلاتی آنها بوذه جای تعجب نیست. ولی اینکه چرا شهدای جامعه علمی کشور به جامعه معرفی نمیشوند جای سوال است. چرا باید فعالیت چند سمپات یا عضو وابسته این سازمان در برخی دانشگاه ها و تشکل ها به فرصتی برای قدرتنمایی آنها در رسانه های خارجی تبدیل شود ولی شهدای علمی ترور سند حقانیت ملت ما در برابر تروریست ها نباشند؟ منافقین اهمیت دانشگاه را میدانند و قطعا بازهم تلاش برای سنگ اندازی در روند علمی کشور از طریق جاسوسی و یا ترور نخبگان را ادامه خواهد داد پس چه بهتر که همین سیاست تبدیل به عامل افشای آنها در جامعه باشد.

4- چهل سال است جامعه علمی کشور تاوان اخراج منافقین از کف حیاط دانشگاه را میپردازند. چهل سال است چنان جامعه علمی به این سازمان تروریستی پشت کرده اند که جذب یک دانشجوی سرخورده باعث خوشحالی آنان میشود و چهل سال است که اساتید و نخبگان علمی داغ خیانت به وطن را بر دل آنها گذاشته اند و به همین دلیل هرازگاهی با ترور یکی از اساتید یا دانشمندان کینه خود را اندکی تسکین میدهند. به نظر جامعه علمی در بحث شهدای ترور بشدت مغفول مانده و چه خوب است که در شان آنها فعالیت تبلیغی برای شناخته شدن جایگاهشان در عرصه علم آغاز شود و نقش سازمان منافقین در ترور آنها به جامعه معرفی شود.

* گزارش از سعید درویشی

 

 
 

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار