حسام شادمان

کدخبر: 2916

جای بسی تعجب است که امروز در واویلای صعود نرخ طلا، سقوط شاخص‌های بورس و صعود نرخ ارز و رکوردشکنی آن و به‌تبع آن کاهش ارزش دارایی مردم ایران، دیگر نه دل شیخ قدرت برای مردم می‌سوزد و نه قرار است او و فرزندش به اوضاع اقتصادی کشور، به بیکاری فزاینده مردم استان، به بحران کارگری، به فقر و گرانی و تورم اعتراض کنند، چرا که نقد دیروز برای انتخابات بود و بازی جناحی و سکوت امروز هم باز برای حفظ جناح سیاسی است و بس.

سرویس سیاسی قزوین خبر، شاید روزهای زیادی گذشته باشد، از ایامی که جبهه اصلاحات از دولت و مجلس دور نشسته بود و با فریادی از انتهای حنجره می‌گفت: لنگش کن.

امروز اما، انگار دیگر نه دغدغه دلسوزی برای مردم وجود دارد و نه سردمداران این جبهه حرفی از اوضاع بیکاری، رکود و فقر این مردم می‌زنند. البته نمونه عکس آن هم صادق است، چه بسیار متنفذان و سردمداران اصولگرایی که امروز بیرون گود نشسته و فریاد لنگش کن سر داده‌اند و دیروز که همراه دولتی دیگر بودند، در مقابل ضعف‌ها و مشکلات اقتصادی ساکت بودند. اینجاست که باید گفت قضاوت و نقد و دادوهوار بسیاری از سیاسیون جناح زده و باند باز، نه از روی انصاف و عدل و هوای مردم که تنها نفع و تعالی حزبی و جناحی است، همراه با حب و بغض و آمیخته با دنیادوستی.

در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، شیخ قدرت علیخانی بیش از همه سیاستمداران استان دلسوز مردم می‌نمود و فریاد وامصیبتا برای اقتصاد کشور سر می‌داد. برنامه تبلیغاتی او حدومرزی هم نداشت و شرکت او در انتخابات حوزه قزوین و شرکت فرزندش در انتخابات حوزه بوئین‌زهرا قطعی بود.

باری شیخ اصلاحات قزوین، در ایام آخر ماه صفر به یکی از روستاهای منطقه دشتابی رفت تا بتواند برای فرزند خود رأی جمع کند، ورود او هم‌زمان بود با مجلس ترحیم یک جوان و نیز مجلس سنتی مردم آن روستا در عزای آخر صفر و شهادت امام هشتم. مردم روستا نیز از روی صفای باطن ورود سرزده میهمان را پذیرفتند و او در مجلس این روستا به ایراد سخنرانی پرداخت و از دلسوزی خود برای اقتصاد و کشور گفت. هشدار داد که دولت سیاست‌های غلطی در پیش‌گرفته و درحالی‌که روز قبل آن و همان روز به علت تعطیلات بازار رسمی کشور تعطیل بود، از افزایش شدید نرخ ارز و طلا و سقوط بورس خبر داد و گفت شب عید هم دلار 5 هزار تومان خواهد شد!

فریادهای تصنعی او در اعلام‌خطر اقتصادی و دلسوزی برای مردم آن‌چنان واضح و مبرهن بود که مردم روستا تاب نیاوردند و با شعارهایی ارزشی از شیخ خواستند تا روستای آنان را ترک کند و قدرت علیخانی هم به‌سرعت روستا را ترک کرد.

اما جای بسی تعجب است که امروز در واویلای صعود نرخ طلا، سقوط شاخص‌های بورس و صعود نرخ ارز و رکوردشکنی آن و به‌تبع آن کاهش ارزش دارایی مردم ایران، دیگر نه دل شیخ قدرت برای مردم می‌سوزد و نه قرار است او و فرزندش به اوضاع اقتصادی کشور، به بیکاری فزاینده مردم استان، به بحران کارگری، به فقر و گرانی و تورم اعتراض کنند، چرا که نقد دیروز برای انتخابات بود و بازی جناحی و سکوت امروز هم باز برای حفظ جناح سیاسی است و بس.

آنچه امروز می‌توان از نوع عملکرد سیاستمداران و قضاوت‌های آن‌ها درک کرد، یک‌چیز است. آنکه چقدر تقوای سیاسی در رفتار سیاستمداران و مدعیان استان وجود دارد. ساکتین به مشکلات دیروز چرا امروز منتقدان پرسروصدایی هستند؟ و سردمداران انتقادی دیروز، در برابر مشکلات اقتصادی امروز چرا سکوت نموده‌اند؟

مردم می‌فهمند، قضاوت دارند و درک می‌کنند.

ارسال نظرات

آخرین اخبار