این متن ربطی به فتح الفتوح پایان داعش و خسارت محض برجام ندارد!

کدخبر: 2732

بیایید بدون هیچ مقدمه ای دو اتفاق سیاسی را با هم مقایسه کنیم؛ تاریخ هر دو به انتهای ماه آبان و ابتدای ماه آذر برمی گردد.

پایگاه خبری تحلیلی قزوین خبر؛ پرده اول:

اتفاق اول روز 3 آذر 1392 در شهر ژنو رخ داد؛ چیزی که نه می شد آن را توافق نامید، نه حل مسایل بین ایران و غرب، نه حل پرونده ی چالشی و گره خورده هسته ای ایران، نه می شد آن را معامله و قرارداد محکم بین دو طرف نامید و نه یک بیانیه بی خاصیت، نه پیروزی بزرگ کشوری، نه شکست مفتضحانه و نه....

رییس جمهور روحانی به رهبر انقلاب مرقومه ای می نویسد و در آن به توفیق دیپلمات هایش برای اثبات حقانیت ملت ایران در فعالیت های هسته ای، اذعان قدرت های جهانی به حقوق هسته ای و حق غنی سازی و گشوده شدن راه پیشرفت های فنی و اقتصادی کشور اشاره می کند. وی از دستاوردهای قطعی توافق اولیه می نویسد و نوید «فروپاشی سازمان تحریم» را می دهد و همه ی این ها را نتیجه رویکرد برد-برد خود و دولتش می داند.

رهبر فرزانه انقلاب بدون اشاره به هیچ کدام از دستاوردهایی که روحانی برای کار دولتمردانش برمی شمرد، در نامه ای یک پاراگرافی ضمن تشکر از زحمات مذاکره کنندگان، از لزوم ایستادگی در برابر زیاده خواهی ها سخن می گویند؛ همین! و از این پاسخ کوتاه چیزی جز تشکیک در دستاوردهایی که رییس جمهور آنها را «قطعی» می نامد و یا حداقل عدم اطمینان به وفای عهد طرف خارجی، برداشت نمی شود.

اما خارج از متون این نامه ها و حتی توافقنامه ژنو، در حالی که هنوز هیچ چیز مشخص نیست، در سطح شهر اتفاقاتی می افتد. همان زمانی که جان کری، وزیر خارجه آمریکا برای تقدیر از کار تیمی و همکاری های داور توافق، کاترین اشتون را در آغوش گرفته بود، در تهران و برخی کلانشهرهای دیگر ایران، جشن و پایکوبی برای اتفاق جدید آغاز شد. هنوز جوهر بیانیه ی اروپایی-آمریکایی ژنو خشک نشده بود اما در ایران عده ای دلار را برابر تومان کرده بودند و عده ای هم انتظار تگزاس شدن تهران را داشتند! روزنامه ها و سایت های خبری با تیترها و خبرسازی هایشان، حس یک زندانی آزاد شده از سیاهچال را به مردم القاء می کنند! ظریف، از سوی دولت قهرمان دیپلماسی نامیده می شود! بازیگران، ورزشکاران، سلبریتی ها و دیگر میلیاردرهای وطنی به کمک دستگاه تبلیغاتی دولتی می آیند و از باز شدن امکان خرید هواپیمای نو برای سفرهای خارجی خود، استقبال می کنند! منتقدان توافق موقت ژنو بدون شنیده شدن انتقادات و سخنان مستدلشان، از سوی دولت و حامیانش دوستان اسراییل، بی سواد و بی شناسنامه نامیده شدند و چنان جوی در فضای مجازی ایجاد شد که حتی برخی منتقدان سرسخت توافق 6 ماهه هم مجبور به تبریک گفتن شدند!

قصد یادآوری بیشتر این خاطرات تلخ را نداریم، اما با مخدری که رسانه های دولتی به جامعه تزریق کرده بودند، جامعه چنان در سرخوشی و شادی بی دلیلی فرو رفته بود که هیچ صدایی جز فریادهای حمایت از توافق را نمی شنید! حتی هیچ کس از متن توافق به درستی اطلاعی نداشت! فقط می دانستیم قرار است برخی مراکز هسته ای تعطیل شود، غنی سازی ادامه نیابد، بازرسی ها به صورت عجیبی افزایش یابد، کل برنامه هسته ای ما با توافق طرفین با محدودیت هایی عملی بازتعریف شود و...

در مقابل هم تحریم جدیدی اعمال نشود، برخی تحریم های کم اثر(مثل تحریم واردات طلا!) تعلیق و نه لغو! شود، 4 میلیارد و 200 میلیون دلار از دارایی های دزدیده شده ایران به کشور بازگردد، سطح فروش نفت از سطح آن زمان، پایین تر نرود(یعنی فقط میزانی که ما در زمان اوج تحریم ها با دور زدن می توانستیم بفروشیم، بدون افزایش باقی بماند!) و برخی تعاملات انسان دوستانه از طرف غرب با ایران تسهیل شود!

از طرف دولت به عمل کامل(و حتی بیش از آن!) به تعهدات شکی نیست، اما در طرف دیگر داستان صبح همان روز دستور تحریم های جدیدی توسط رییس جمهور آمریکا امضاء شد! در قبال تعلیق برخی تحریم ها هم هنوز بعد از سال ها مسایل مختلف و جدی ای هست! بخش ناچیزی از پول های دزدیده شده از ایران هم که بنا بود در اقساطی مشخص پرداخت شود، نه بر اساس توافق، که با منت های آمریکایی بر سر مردم فقیر و محتاج ایران! و در قبال آزادی جیسون رضاییان، جاسوس آمریکایی پرداخت شد! تعاملات انسان دوستانه غرب با ایران هم از همان ابتدا بیشتر به لطیفه ای بی نمک از زبان دیپلمات هایی می ماند، که مجبورند همیشه الکی بخندند!

پرده دوم:

30 آبان سال 1396 سردار سرلشگر قاسم سلیمانی خطاب به رهبر معظم انقلاب نامه ای را منتشر می کند؛ ابتدای نامه مزین به آیه ای از قرآن است که نماد فتح الفتوحی بزرگ است. سلیمانی که امروز دیگر شخصیتی بین المللی و پرهوادار است، از عمل به وعده ی خود مبنی بر پایان عمر تروریست های تکفیری داعش آن هم در کمتر از 3 ماه خبر می دهد. تروریست های خون آشامی که با اغفال ده ها هزار جوان مسلمان و اشغال صدها هزار کیلومتر مربع از اراضی دو کشور عراق و سوریه، حکومتی خودخوانده تشکیل دادند. به گفته ی وی آمار خسارت هایشان غیر قابل احصاء است! از سوی سرلشگر سلیمانی، جنایات این وحوش افسار گسیخته غیر قابل نمایش خوانده می شود، از جمله سر بریدن کودکان یا پوست کندن زنده زنده مردان در مقابل خانواده های خود، به اسارت گرفتن دختران و زنان بی گناه و تجاوز به آنان، سوزاندن زنده زنده ی افراد و ذبح دسته جمعی صدها جوان! تخریب هزاران مسجد و مرکز مقدس اسلامی و تاریخی و حتی انفجار مسجد به همراه امام جماعت و نمازگزاران! بیش از 6 هزار انفجار انتحاری توسط جوانان فریب خورده ای که مردم بی گناه را هدف قرار دادند و...

او علاوه بر آزادی میلیونها انسان از شر این هیولای وحشتناک، از ثمرات جانبی این پیروزی بزرگ هم می گوید؛ اتحاد فوق العاده ی بین چند کشور همسایه ایران، عراق، سوریه و حزب الله لبنان، نقش آفرینی و عمل به فتاوای مرجعیت دینی، بسیج کلیه امکانات و تشکیل حشد الشعبی مقدس و...

رهبر معظم انقلاب هم در پاسخ به نامه ی این «سردار پر افتخار اسلام و مجاهد فی سبیل الله» ضمن سپاسگذاری از خداوند متعال بابت ریشه کن شدن«شجره خبیثه» ای که توسط طواغیت جهان غرس شده بود، از ضربه ی سخت تری که آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه از شکست سرمایه گذاری های سنگین و سیاست های خود خوردند، اشاره می کنند؛ سیاست هایی که نابودی مقاومت ضد صهیونیستی و تضعیف دولت های مستقل را هدف گرفته بود. در پایان این نامه ی محبت آمیز و تحسین برانگیز، ایشان ضمن اشاره به آرام ننشستن رژیم های به وجود آورنده داعش، هشدارهایی برای حفظ وحدت موجود و آمادگی های همه جانبه، زدودن پسماندهای خطرناک و کار فرهنگی بصیرت افزا تاکید می کنند.

اما خارج از فضای این نامه ها، در شهرها به جز برخی تجمعات محدود و معدود، خبر خاصی نیست! هستند کسانی که با گل، شیرینی و شکلات این فتح الفتوح را تبریک می گویند، اما صدایشان آنقدر ضعیف است که در میان روزمرگی های مردم گم می شود! سایت ها و روزنامه های اصلاحطلب و مایل به غرب، مانند «شرق» ترجیح می دهند چنین پیروزی ای را به طور کلی بایکوت کنند و حتی به روابط پوتین و اسد بپردازند تا نام «قاسم سلیمانی» هم به کلی به حاشیه رود! حتی صداوسیما و خبرگزاری های وابسته به نهادهای حاکمیتی با چند خبر و یادداشت و برنامه ی محدود، اوج بی هنری خود را به رخ می کشند! در فضای مجازی هم نه این پیروزی بزرگ به درستی شنیده شده و نه حتی در حد بازی لیگ قهرمانان اروپا در همان شب، اخبارش رد وبدل شده است! به عنوان تجربه ی شخصی هم راننده ی تاکسی ای که دیروز مسافر خودروی او بودم از علت پخش شیرینی و پرچم به دست بودن عده ای در گوشه ی خیابان می پرسید! (با وجود اینکه رانندگان تاکسی از بهترین تحلیلگران و باخبرترین اقشار در جامعه ما هستند!)

قصد اطاله کلام درباره ی این سکوت تلخ، پس از آن پیروزی بزرگ را ندارم، اما نکاتی هست که باید دلسوزانه قلمی شوند.

حرف اصلی این متن:

بگذارید بدون تعارف و صریح بنویسم؛ سال هاست جریان حزب اللهی در جنگ رسانه ای قافیه را باخته است.

بحث بر سر نداشتن امکان پیامرسانی نیست، کما اینکه شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای پیامرسان امروز این نقیصه را تا حدودی رفع کرده اند. مسئله نداشتن و کمبود منابع مالی هم نیست، حتی اگر نسبت به طرف مقابل وضع خوب نباشد. مشکل نداشتن محتوا و حرف برای گفتن هم نیست؛ برای تولید محتوا از این داشته ها هم به حد کافی نویسنده و مستندساز و عکاس و هنرمند داریم، اما چرا برعکس طرف مقابل کسی برای اخبار قابل پیش بینی جریان انقلابی زمینه سازی نمی کند؟ چرا زبان ما در گفتن حق، همراه لکنت است، اما رسانه های غرب زده، برای بزک شیطان بزرگ که دستش به خون جوانان ما آلوده است و عامل هر ضربه ای به کشور، مستقیم یا غیر مستقیم آمریکاست، باید موفقتر باشند؟ چرا توافقی که کسی هم نمی دانست در آن چه نوشته شده و برعکس دست اندرکاران اش که روزه سکوت گرفته اند، امروز می توان با اسناد و اخبار مختلف از خسارت محض اش سخن گفت، یک پیروزی موج آفرین نمایانده شد؟ و چرا امروز اینگونه در رسانه ها به جوانان و سرداران همین مرز و بوم که باعث زانو زدن ابرقدرت ها در مقابل اراده ی مجاهدان بسیجی شدند، جفا می شود؟

چرا جریان دلبسته و وابسته به آرمان های انقلاب نقش رسانه و پیامرسانی صحیح را جدی نگرفته است؟ در همین قضیه ی داعش، واقعا تاکنون چند بار نزدیکی داعش به مرزهای کرمانشاه برای مردم تعریف شده است؟ چند بار رسانه ملی و دیگر رسانه های وابسته به نظام مسپله ضرورت حضور در مبارزه با داعش را تبیین کرده است؟ هزاران فرد، کانال و رسانه علیه این حرکت صحیح محتوا تولید کرده اند؛ شبهات و مسایل مطرح شده درباره این پیکار عاشورایی چند بار و توسط چه کسانی پاسخ داده شد؟ چند سال از آغاز این مبارزه گذشته است، درباره شهدای عالی مقام مدافع حرم چند برنامه رسانه ای هنرمندانه تولید شده است؟(به جز انواع و اقسام برنامه هایی که در همه ی آنها با اشک های همسر شهید، سعی در گریاندن مخاطب دارند!)

ما هنوز متوجه نشده ایم که ضرورت زمینه سازی و مقدمه چینی برای پذیرش یک خبر حتی دسته چندم از انتشار آن مهم تر است؛ قانع کردن مخاطب نسبت به معنای مد نظر پیام، در این بمباران خبری اصل است نه فوروارد پشت سر هم و بی وقفه خبر در صدها گروه و کانال! ما پس از سال ها تکرار بدون تعریف و با عرض پوزش حتی بدون درک واژه «جنگ نرم»، هنوز نمی دانیم تکنیک های صحیح برای اثرگذاری و ایجاد مقبولیت رسانه ای چیست.

نتیجه ی چنین رفتار رسانه ای آماتوری، کمرنگ شدن و حتی محو پیروزی ها و قوت های جریان حزب اللهی، و بزرگنمایی شکست ها و ضعف های آن توسط اصحاب رسانه دگراندیش است؛ تا زمانی هم که بدون توجه به رسانه و فهم توانایی اش به همین راه ادامه دهیم، و شیرینی های خامه ای و خوشمزه خود را در ظرف های سیاه و زنگ زده آهنی بریزیم، کسی رغبتی به خوردن چنین شیرینی ای نمی کند.

 

یادداشت از: محمد صادق جهان بخش

انتهای پیام/

ارسال نظرات

آخرین اخبار