با پایان حکومت سمنانیان بعد از 16 سال بر پاستور:

کدخبر: 2674

شاید اگر به زدو بندها و کشمکش های میان شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و احزاب و گروه های دیگر این جریان بیشتر نگریسته شود، خاستگاه اختلافات خود را بهتر نشان دهد. محمدرضا عارف هرازگاهی نقد ها و کنایه هایی را نثار اعتدالیون و دولت اعتدالی می کند و آنهم تنها با یک هدف، اینکه در انتخابات آینده اصلاح طلبان بر داشته های خود ائتلاف کنند.

برای انتخابات سال 1400 شاید زود باشد اظهار نظر کرد اما از هم اینک در اردوگاه اصلاح طلبان جنگ و درگیری بر سر گزینه های نهایی در جریان است.

شاید کمتر به این فکر یا بسیار گذری از کنارش عبور کرده باشیم که روسای جمهور نظام جمهوری اسلامی از کدام استان ها بوده اند و اینکه بیش از چند دهه است که روسای جمهور از استان های مرکزی بوده اند. الوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور تاریخ ایران اهل  شهر همدان بود که بعد نزدیک به 15 ماه از سمتش عزل شد و با فرار از کشور در فرانسه ساکن است.

رئیس جمهور بعدی ایران یعنی شهید محمدعلی رجایی، از اهالی استان قزوین بود که وی نیز در 8 شهریور 1360 و تنها چند ماه پس از ریاست جمهوری قربانی ترور خیانت بار منافقین شد و به همراه باهنر به جرگه شهدا پیوستند. تنها دوره ای که یک نفر از اهالی استان های مرزی و غیرمرکزی به ریاست جمهوری رسید، دوران ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای است. پس از دو دوره ریاست جمهوری ایشان، یعنی از سال 1368 تا به امروز دیگر هیچ شخصی از استان های غیرمرکزی نتوانسته وارد پاستور شود

علی اکبر هاشمی رفسنجانی از رفسنجان کرمان بود. سید محمد خاتمی زاده یزد، محمود احمدی نژاد نیز از اهالی آرادان سمنان است. اما نکته جالبتر اینکه به مدت نزدیک از 13 سال است که یکی از اهالی استان سمنان در پاستور حضور دارد. حسن روحانی متولد شهر سرخه استان سمنان است و با پایان ریاست جمهوری وی تا سال 1400 به اصطلاح حکومت سمنانیان به 16 سال خواهد رسید.

به طور کلی با صرف نظر کردن از اوایل انقلاب و دهه 60 شمسی، 28 سال از دوران ریاست جمهوری ایران در دستان کسانی بوده که زاده استان های مرکزی ایران بوده اند. هرچند ممکن است کلیه کنش ها و فعالیت های این شخصیت ها در پایتخت صورت گرفته ولی باید اذعان کرد از زمانیکه ریاست جمهوری از سال 1368 به بعد بر اساس تغییرات قانون اساسی، دارای قدرت اجرایی شده و پست نخست وزیر نیز حذف شد، تنها استان های کرمان، سمنان و یزد بوده اند که خود را در پاستور تثبیت کرده اند.  

حال به پایان حکومت 16 ساله سمنان نیان در سال 1400 در صورت عدم اتفاق غیر مترقبه نزدیک می شویم و جدال برای ورود به پاستور در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، از هم اینک در اردوگاه اصلاح طلبان و اعتدالیون به شدت در حال پیگیری است. به نظر می رسد تثبیت و تمرکز گروه های اصلاح طلب و حامی دولت بر روی یک یا دو گزینه چند سال قبل از انتخابات تعمدی باشد؛ چرا که می تواند مانور گزینه های مستقل را کاهش دهد و ذهنیت ها را نیز برای گزینه های مدنظر آماده سازد. در این صورت جای مانور و بازی بسیار محدود خواهد شد.

شاید اگر به زدو بندها و کشمکش های میان شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و احزاب و گروه های دیگر این جریان بیشتر نگریسته شود، خاستگاه اختلافات خود را بهتر نشان دهد. محمدرضا عارف هرازگاهی نقد ها و کنایه هایی را نثار اعتدالیون و دولت اعتدالی می کند و آنهم تنها با یک هدف، اینکه در انتخابات آینده اصلاح طلبان بر داشته های خود ائتلاف کنند. عارف که سال 1392 مجبور شد از انتخابات کناره گیری کند، همچنان نیز خود را در حد و قامت ریاست جمهوری می بیند و انفعال وی در مجلس نیز شاید به خاطر بار روانی چنین تمایلی باشد که نمایندگی را تقلیل جایگاهش ارزیابی کرده است. از سوی دیگر اصلاح طلبان طرفدار دولت، اسحاق جهانگیری را که از موسسان حزب کارگزاران است، به عنوان یکی از نامزدهای اصلی در انتخابات 1400 در نظر گرفته اند.

اگر برای کنش بعدی اصلاح طلبان در انتخابات بر روی این دو گزینه متوقف شویم باز هم مشاهده می شود که هر دو گزینه ای که در اردوگاه اصلاح طلبان بر روی آنها چالش وجود دارد  از استان های مرکزی هستند. عارف زاده یزده و جهانگیری اهل کرمان است. این نکته را نیز باید اضافه کرد که در تلاش برای ورود به پاستور نامزدهای زاده مشهد بسیار تلاش کردند اما هرگز موفق نشدند. محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و ابراهیم رئیسی از اهالی مشهد در کارزار انتخاباتی وارد شدند ولی از پس استان های مرکزی بر نیامدند. هرچند درباره نامزد آینده اصولگرایان یا نیروهای جبهه انقلاب سخنی به میان نیامده اما به نظر می رسد بازهم یکی از اهالی مشهد بتواند خود را وارد گود رقابت ها با نامزد اصلی رقیب کند.

با این حال کارگزاران سازندگی که در حال حاضر دارای پایگاه های قدرت فراوانی در ریاست جمهوری، شورای شهر و مجلس هستند، هر گزینه احتمالی به غیر از یکی از یاران خود را که در شرایط کنونی اسحاق جهانگیری است، تخریب یا بایکوت می کنند. به نظر می رسد درگیری اصلی در میان اصلاح طلبان میان جهانگیری و عارف از کرمان و یزد باشند. کرمان یکی از پایگاه های اصلی حزب کارگزاران سازندگی است که دارای منافع بسیاری در قدرت و ثروت این استان هستند. از سوی دیگر یزد، از جایگاه سیاسی ویژه ای به دلیل رئیس دولت اصلاحات برخوردار است و عارف نیز که خود زاده این شهر است، سعی می کند با توجه به این پتانسیل نظر زعمای اصلاح طلب را به دست آورد که حتی اگر خود وارد گود نشد بتواند از طریق شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، رئیس جمهور ساز شود.

ذکر این نکته نیز ضروری است که شاید در میان قومیت ها و مذاهب مختلف حساسیت هایی نسبت به نامزدها و گزینه های انتخاباتی وجود داشته باشد اما درصد این حساسیت برای استان ها و شهرها در انتخابات ملی بسیار کاهش می یابد و شاید نادیده نیز گرفته شود. اما آنچه مشخص است تا سال 1400 ، 32 سال ریاست جمهوری به یکی از اهالی استان های مرکزی رسیده است؛ آیا این سنت نانوشته در آغاز دهه 1400 شکسته خواهد شد و ستاره بخت استان های دیگر طلوع خواهد کرد! در حال حاضر که براساس رصدها چالش گزینه آفرینی در یکی از اردوگاه ها به دو گزینه عارف- جهانگیری ختم شده که ممکن است در آینده این ترکیب تغییرات اساسی داشته باشد.

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار