عده ای برای برقراری رابطه با کدخدا، خط امام را بالا و پایین کردند

سرویس سیاسی قزوین خبر؛ یکی از سایت های فعال در تبیین اندیشه های امام خمینی(ره)، سایت  «خط امام» است؛ حضور این سایت در چهارمین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی بهانه ای شد تا با سردبیر سایت آقای «محمد مهدی تهرانی» گپ و گفت کوتاهی داشته باشیم:

*به عنوان اولین سوال کمی درباره ی سایت «خط امام» توضیح بدهید و بفرمائید که چه اهدافی باعث شد که شما چنین سایتی را راه اندازی کنید.

سایت خط امام همانطور که از اسمش هم مشخص هست درباره ی راه و اندیشه امام(ره) فعالیت می کند؛ در هر نهضتی اگر اندیشه های بنیان گذارش و کسانی که بر اساس اندیشه های آنها،‌ آن نهضت شکل گرفت را بازخوانی نکنند و  در مقابل خودشان قرار ندهند ممکن است که از آن اندیشه ها فاصله بگیرند؛ و جمهوری اسلامی هم از این فضا مستثنا نیست. ما می بینیم که مقام معظم رهبری در سال های اخیر مکرر بحث تحریف امام(ره) را مطرح می کنند و فاصله گرفتن از خط امام هم مطرح می شود و بعضاً افرادی هم تلاش می کنند اندیشه های امام(ره) را وارونه جلوه بدهند، در قالب خاطرات و یا قالب های دیگر. تبعاً در این مسیر لازم هست که هم به صورت سلبی و هم به صورت ایجابی وارد بشویم؛ به صورت ایجابی اش یعنی اینکه اندیشه امام(ره) را به عنوان افق شورانگیزی که می شود به سمت آن حرکت کرد،‌ تبیین کنیم، چون آرمان های امام(ره) که تمام نشد؛ آرمان های ایشان،‌ آرمان های بلندی بود که تا حدی توانستیم به سمت آنها حرکت کنیم و بقیه راه باقی است؛‌ بقیه راه را جوانان ما باید طی کنند. باید این راه را بشناسیم و بدانیم این راه چه بود؛‌ این افق چه بود و چقدر از این راه باقی مانده است که مسئله گفتمان سازی اینجا مطرح می شود و بعد سلبی هم یعنی همان چیزی که عرض شد، اندیشه های مخالفی که هست و تفسیرهای نادرستی که از حضرت امام(ره) می شود، اینها را می خواهیم طرح بکنیم و سعی می کنیم، تحریف هایی که در تاریخ انقلاب مطرح می شود را پاسخ بدهیم.

*حالا به تحریف هایی که درباره اندیشه امام راحل می شود اشاره کردید؛ به نظر شما کدامیک از وجوه شخصیتی و ابعاد اندیشه امام(ره) بیشتر در خطر تحریف قرار گرفته است؟

فکر می کنم در ابعاد مختلفی این فاصله بین ما و اندیشه های امام(ره) وجود دارد؛ اگرچه شاید برخی از ابعاد با وضوح بیشتری در مقابل چشم صاحبنظران باشد و برخی کمتر. در بعد استکبارستیزی همانطور که مقام معظم رهبری هم بارها فرموده اند، این خودش را به وضوح نشان می دهد که امروز کسانی چون راه حل مسایل کشور را ارتباط گیری و پذیرفتن آمریکا به عنوان کدخدای جامعه جهانی می دانستند، تلاش کردند تا نگاه حضرت امام(ره) را هم درباره استکبار و آمریکا تقلیل بدهند؛ مثلاً افرادی در خاطراتشان نوشتند که ما به حضرت امام(ره) نامه نوشتیم که این مسئله مرگ بر آمریکا را حل بکنید و امام هم چون پاسخ منفی نداده بود حتماً موافق بوده اند! در حالیکه آخرین بیانات حضرت امام(ره) چنین چیزی را نشان نمی دهد. به نظر می رسد جریانی در بعد استکبارستیزی از حیث فکری و تئوریک و حتی عملیاتی(یالاخره یک طیف هستند و نظریه پرداز دارند، آدم اجرایی دارند و...) به این نتیجه رسیده است که راه حل اجرایی کشور،‌ بستن با آمریکا به عنوان کدخدا است؛ خب، چه بکنیم؟! داعیه ی خط امام هم که از قبل داشته اند،‌ طبیعتاً باید خط امام(ره) را کمی بالا و پایین بکنند تا با این مشی بخواند! و بگویند که امام(ره) این طوری ها هم که می گویند نبود و سر سازش هم داشت؛ این یک بعد است.

یک بعد دیگر همین ساده زیستی امام(ره) هست، که مثلاً الان همین حرمی که برای ایشان ساخته شده، با این نگاه فاصله دارد.

یک بعد دیگر که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، بعد فکری و عرفانی امام هست و در اصل زیربنای اندیشه امام(ره)، و این بعد چیزی نیست که ما در بیانات سیاسی و صحیفه ایشان دنبالش بگردیم؛ مصباح الهدایه ایشان یک منبع هست؛ اگر نگاهی که ایشان به عالم هستی دارد، به توحید دارد، نسبتی که با اینها دارد تعیین می کند را نبینیم یعنی این ریشه ها و بنیادهای فکری حضرت امام(ره) را که بروزش در رفتار سیاسی است را بازخوانی نکنیم و فقط آن روبنا را ببینیم، تبعاً امام خمینی(ره) را درست نشناخته ایم و تلقی ای که از امام داریم شاید با تلقی ما از یک مارکسیست هم تفاوتی نکند چون مثلاً یک مارکسیست هم در مقابل امپریالیسم ایستاده و امام هم محکم همین طور ایستاده است؛ ولی امام یک ریشه های فکری دیگری دارد که خیلی مهم است که ما آن فضا را پیدا کنیم و در آن تنفس کنیم. به عنوان یک استاد اخلاق کامل نگاهی که به توحید و عالم دارد چگونه است؟ راه را باید سلوک کنیم تا بشویم حضرت امام(ره)

امام یک جوان داغ انقلابی نبود که شعار مرگ بر آمریکا بدهد و فردا پشیمان بشود؛ این مرگ بر آمریکایش هم ریشه دینی دارد و باورهای عمیقی پشت این شعار است و باید اینها را بشناسیم و اگر نشناسیم مبتلا به همان تحریف امام(ره) می شویم.

*از توضیح شما اینطور برداشت کردم که قصد سایت شما بازخوانی و تبیین بیانات و آثار امام(ره) است؛ اما سوالی که مطرح می شود این هست که مگر ما مجموعه های مسئولی برای این امر نداریم، پس نقش و وظیفه آنها چه می شود؟ و چه ضرورتی احساس کردید که منجر به ایجاد یک سایت دیگر در کنار سایت های موجود شد؟

همین طور که می فرمایید ما می بینیم که موسسه ای که بانی تنظیم و نشر آثار امام(ره) هست هم فاصله دارد؛ همان ساخت حرم زیر نظر همین دوستان اتفاق افتاد. در افکار سیاسی هم می بینیم که با همان نگاه سیاسی بستن با کدخدا، قرابت پیدا کرده اند و احساس می شود که حتی همان ها هم نه تنها مواجهه با اندیشه های فاصله دار با خط امام(ره) نمی کنند، خودشان هم به آن دامن می زنند!

خب، وقتی چنین فضایی ایجاد شد بالاخره وقتی احساس می شود که خود متولی امر هم مسیر را اشتباه می رود باید سایت های دیگر و مجموعه های دیگری وارد بشوند؛ البته امام(ره) هم محدود به جریان خاص یا افراد خاصی نیست و اساساً خوب است که همه ی دانشجویان و همه ی اسانید کشور خود مروج افکار و اندیشه امام باشند و تبیین کننده آن باشند. و وافعاً در همه جا، مدرسه، دانشگاه، محیط کار و ... ببینیم که چگونه می شود اندیشه امام(ره) جاری و ساری باشد و این نجات بخش است.

مقام معظم رهبری جمله ی سنگینی فرمودند که مضموناً عرض می کنم، اگر از خط امام و اندیشه امام و مکتب امام فاصله بگیریم، سیلی خواهیم خورد؛ خب، این یک جمله واقعاً سنگینی هست و همه باید مسئولیت  بر دوش خودمان را احساس کنیم، نه صرفاً یک مجموعه ای حالا صرفاً آثارش را تدوین و منتشر کند چون حضرت امام(ره) صرفاً یک شخصیت تاریخی نیست؛ یک شخصیت به شدت راهبردی است که فرد فرد جامعه برای تبیین اندیشه های ایشان وظیفه دارند.

*علاوه بر بحث عدم تحریف اندیشه امام(ره)، به گفته شما آرمان های ایشان را هم باید شناخت؛ خود شما هم از نسل سوم انقلاب هستید، به نظر شما در این مسیر انقلاب اسلامی نسل سوم باید چه آرمان هایی را بیشتر مورد توجه و مداقه قرار دهد؟

ببینید اینها در سخنان مقام معظم رهبری هست، مسیری که ایشان برای جمهوری اسلامی ترسیم کرده اند 5 گام دارد؛ انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی؛ باید دغدغه ما اینها بشود. همین که تمام مسئولان کشور با افق نگاه حضرت امام(ره) کار کنند و در این فضا باشند یک آرمان برای ماست و باید به سمت آن برویم و اگر همین الان این نسل سوم هم خودسازی نکند وقتی در مقام مسئولیت قرار گرفت می شود همان مسئول سابق؛ حقوق های نجومی از همین ها به وجود می آید یعنی گاهی ما جوانان در جوانی خود داغیم ولی وقتی به مسئولیتی می رسیم همه چیز را فراموش می کنیم و احساس می کنیم که حق ماست!

تنفس در این فضا این اجازه را نمی دهد که خود ما هم بشویم مثل بقیه. یا مثلاً در بحث جامعه اسلامی باید این دغدغه جوانان ما بشود که ما می خواهیم جامعه ایمانی ایجاد بکنیم؛ یعنی فرد فرد جامعه ما باید مومن به خدا و آخرت و... بشوند؛ مردم ما مردم خوبی هستند ولی آسیب هایی هم داریم و باید برای اصلاح کار بکنیم.

جوانان ما باید نسبت خودشان با متن جامعه را بشناسند. در بحث گفتمان سازی 2 اصل مطرح است، یکی ارتباط با بطن مردم است که احساس می شود تشکل های دانشجویی با بطن مردم فاصله گرفته اند و واقعیت زندگی مردم را درک نمی کنند؛ یکی دیگر هم نگاه راهبردی حضرت آقاست که همان نگاه حضرت امام(ره) است که ایشان  به آن ارجاع می دهند.

در مقاطع مختلفی آنجایی که ما روی اندیشه های امام(ره) ومقام معظم رهبری کار کرده ایم پیش رفته ایم؛ مثلاً شما قبل از انقلاب می بینید حضرت امام(ره) یک حلقه ای از شاگردان دارند که اینها حلقه وصل اندیشه های ایشان با بطن مردم هستند؛ مقام معظم رهبری هستند، شهید مطهری هست، شهید بهشتی هست و... و اینها دارند تئوریزه می کنند و یک زنجیره ای با جوانان دارد پیش می رود آنهم در کف جامعه.

یا مثلاً قبل از 3تیر و در سال های آخر دولت اصلاحات، این را در نسبت با مقام معظم رهبری می بینید که ایشان بحث عدالت خواهی را مطرح می کنند و حتی یک تشکل به اسم عدالتخواه شکل می گیرد؛ تا جایی می رسد که در بحث کارتن خوابی، جوانها می روند و در مقابل نهادهای مختلف مثل یک کارتن خواب ساده در سرمای زمستان، می خوابند؛ در حالیکه هر شب در سرما چند کارتن خواب می مردند و هیچکس ککش هم نمی گزید، کم کم یک فضایی در کشور ایجاد می شود که یک معتاد در جمع شبانه این دانشجوها می آید و می گوید: «ای کاش شهید رجایی بود!» یعنی این گفتمان سازی و عدالت خواهی تا بطن جامعه می رود.

ما نسل سومی ها باید این نگاه راهبردی را از امام(ره) و مقام معظم رهبری اخذ بکنیم و به بیان ایشان نرویم و صرفاً سلبی عمل بکنیم و درگیری سیاسی ایجاد کنیم، منبع را بشناسیم، بدانیم چه چیزی باید گفتمان بشود و بعد پیوند آن را با بطن جامعه ایجاد بکنید؛ شهید رجایی یک تصویر یا عکس است که یک پیرمرد هم آن را می فهمد یک بجه کوچک هم می فهمد؛ گفتمان را باید همین طور عامیانه به مردم ارائه بدهیم، به طوری که تصویر بشود و همه به سمت آن حرکت کنند و شوق و اشتیاقی به سمت آن ایجاد بشود؛ اگر اینگونه گفتمان سازی کردیم، توی انتخابات یک نفر خیلی ساده بیاید و مجسم کننده همان گفتمان باشد رای می آورد؛ اما معمولاً این طوری است که گفتمان سازی اصلاً نمی کنیم و در فضای انتخابات 4 تا شعار می دهیم یا نهایتاً یک لیست در می آوریم تا بگوییم ما خوبیم به ما رای بدهید! بعد هم مردم رأی نمی دهند و مردم را متهم می کنیم! این ها جزء اشتباهات و سیئات جریان ماست که درباره مردم هم این طور حکم می کنیم در حالیکه علت این مشکلات در خودمان هست.

یک صحنه ی کلیدی در آن فیلم اخراجی ها بود که فرمانده ای که قرار بود اخراجی ها را اداره کند هم خودش بشین و پاشو می رود؛ خیلی از ما انقلابیون و اعضاء جنبش دانشجویی یا مسئولان کشور باید بشین و پاشو برویم، اگر به آن چیزی که می پسندیم مردم رأی نمی دهند و بد رأی می دهند؛ چون ما کار نکرده ایم و گفتمان را تبیین نکرده ایم و مثلاً در صحنه انتخابات یک باره می گوییم حیات طیبه؛ خب، این حیات طیبه کجا باید برای مردم تعریف شود؟ مردم چه گناهی دارند؟ ما باید همین چیزی که عرض شد یعنی منبع گفتمانی را بشناسیم، پیوند آن را با مردم به شدت تثبیت کنیم، هم مسایل را از بطن جامعه بگیریم و هم گفتمان را با جملات خیلی ساده به مردم معرفی کنیم و با یک تصویری که از بچه دبستانی تا پیرمرد هم بتوانند آن را بفهمند و در آن 5 گام هم با این نگاه برنامه ریزی بکنیم و به سمت آن برویم؛ البته بحث الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت هم مقام معظم رهبری مطرح فرمودند که تاکید کردند که اینها را مصداقاً گفتم و فکر کنید چگونه می شود اینها را گفتمان عمومی کرد. اما شاید جلسات جدی ای در جنبش دانشجویی برای فکر کردن درباره این موضوع اتفاق نیاقتاده است و این خیلی بد است و نشان دهنده این است که ما هم خیلی ولایتمدار نیستیم.

انتهای پیام/