کدخبر: 3936

برای کشورهای حاشیه خلیج فارس، سال 2018 همراه بود با اقداماتی در جهت ارتباط گیری با رژیم صهیونیستی به خاطر امید دادن های واهی ایالات متحده امریکا. باید دید معامله قرن ترامپ که تا کنون چندین بار به تعویق افتاده است چگونه به امیدهای ایجاد شده پاسخ خواهد داد. قطعا افکار عمومی مردم عرب منطقه از نزدیک این تحولات را زیرنظر دارد.

در سال 2018 شاهد گرم شدن روابط میان اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بودیم. به نظر می‌رسد به تدریج کشورهای عربی تصمیم گرفته‌اند که در مقابل تهدید بزرگ‌تر (ایران)، به اسرائیل نزدیک شوند. اوج روابط، دیدار رسمی نتانیاهو از عمان بود که پس از انتفاضه دوم چنین اتفاقی نیافتاده بود. البته عمان در این میان تنها نبوده است. وزیر خارجه بحرین نیز در اظهارنظری بی‌سابقه اعلام کرداسرائیل حق دارد در مقابل تهدید ایران و نائبانش در منطقه از خود دفاع کند. وی همچنین در اظهارنظری عجیب که مایه شگفتی اعراب شد، از اقدام استرالیا برای به رسمیت شناختن قدس (اورشلیم) غربی به عنوان پایتخت اسرائیل حمایت کرد.

ایجاد روابط دوستانه با اسرائیل در نقاط دیگر خاورمیانه نیز در سال 2018 در جریان بود. برای مثال وزرای فرهنگ و ورزش اسرائیل از امارات متحده عربی دیدار کردند که این اولین باری بود که مقامات اسرائیلی به امارات می‌رفتند. از سوی دیگر امارات اولین کشور عربی شد که سرود ملی اسرائیل را در رویداد ورزشی پخش کرده است.

عربستان سعودی که به نوعی رهبر کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس است نقشی اساسی را در این تنش‌زدایی بازی می‌کند. در ماه مارس 2018، سعودی‌ها اجازه دادند هواپیمایی اسرائیل، پرواز به مقصد هند را از آسمان عربستان انجام دهد. محمد بن سلمان در اقدامی شوکه کننده در مصاحبه با آتلانتیک در 2 آوریل گفت که "اسرائیلی‌ها حق دارند سرزمین خودشان را داشته باشند!". وال استریت ژورنال نیز در گزارشی موارد زیادی را که نشان از گرمی روابط میان سعودی‌ها و اسرائیل دارد برشمرده است: بازدید چندباره مقامات سعودی از اسرائیل، سرمایه‌گذاری عظیم سعودی‌ها در فناوری‌های اسرائیلی و لغو منع ورود تجار اسرائیلی به عربستان سعودی. علاوه بر این‌ها رئیس موساد، یوسی کوهن، بارها با مقامات سعودی در سال گذشته دیدار داشته است.

تشکر ویژه از قطر

حتی قطر که یکی از اصلی‌ترین حامیان مالی حماس به شمار می‌رود به نظر می‌رسد در حال نزدیکی به اسرائیل است. سفیر اسرائیل در آمریکا از قطر به خاطر نقش ویژه‌اش در آرام کردن فضای غزه تشکر ویژه کرد. همچنین قطری‌ها مانند اماراتی‌ها در پایان سال 2018میزبان ورزشکاران اسرائیلی بودند.

برای همه این وقایع شوکه کننده که در مدت‌زمان کوتاه یک‌ساله اتفاق افتاده‌اند یک دلیل مشترک می‌توان پیدا کرد: ایران. هم اسرائیل و هم کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس، ایران را تهدید اساسی برای خودشان می‌دانند. البته مسأله دیگر برای حکومت‌های کشورهای عربی این است که با پایین آمدن قیمت نفت، احساس خطر می‌کنند و می‌خواهند با تغییر سیاست خارجی خود پناهگاهی برای شرایط بحرانی داشته باشند.

باید توجه داشت که این اقدامات هنوز برای عادی شدن روابط میان اسرائیل و اعراب بسیار کم است. حکومت‌های کشورهای عربی سرمایه سیاسی و مالی زیادی در دشمنی با اسرائیل صرف کرده‌اند و همواره در رسانه‌ها خواسته‌اند که خود را در حال مبارزه با اسرائیلی‌ها نشان دهند. اگر عادی‌سازی انجام شود و نقشه‌ای برای صلح میان اعراب و اسرائیل موجود نباشد به نظر می‌رسد که درنهایت در افکار عمومی داخلی واکنشی ثبات زدا نسبت به آن رخ دهد.

قطع کمک‌ها

اگرچه مسأله فلسطین همچنان در میان مردم کشورهای عربی شور و اشتیاق برمی‌انگیزد، دولت‌های عربی از فساد و لجاجت دولت خودگردان فلسطینی ناامید شده‌اند. برای مثال دولت امارات از سال 2014 دیگر به دولت خودگردان کمک مالی نمی‌کند بلکه کمک‌های خود را از طریق سازمان‌های بین‌المللی به فلسطینی‌ها می‌رساند. اخیراً نیز محمد بن سلمان گفته است که "فلسطینی‌ها یا باید به میز مذاکره بیایند یا خفه شوند و اعتراض نکنند".

کشورهای عربی مشتاق منافعی هستند که ممکن است از برقراری رابطه با اسرائیل به آن‌ها برسد. بن سلمان در مصاحبه یاد شده گفته بود که:"اگر صلح با اسرائیل برقرار شود، منافع زیادی میان اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج ردو بدل خواهد شد". اعراب معتقدند که وارد کردن اسرائیل به معماری صلح منطقه خاورمیانه سبب خواهد شد با قدرت فزاینده ایران توازن برقرار کنند زیرا هر دو (اسرائیل و اعراب) نسبت به ایران ترس مشترکی دارند. منفعت دیگری که اعراب گمان می‌کنند از ارتباط با اسرائیل نصیب آن‌ها خواهد شد، استفاده از فناوری این کشور برای کاهش وابستگی اقتصادشان به نفت است.

از سوی دیگر اعراب به دنبال جلب رضایت آمریکا هستند و می‌دانند اگر با اسرائیل روابط بهتری برقرار کنند واشنگتن نیز با آن‌ها بهتر برخورد خواهد کرد! همکاری‌های دوجانبه منطقه‌ای از زمان تأسیس، آرزوی اسرائیل بوده است زیرا هیچ‌یک از همسایگان منطقه‌ای، دولت یهود را به رسمیت نمی‌شناخته‌اند. اگر نتانیاهو بتواند تا قبل از انتخابات 2019، روابط اسرائیل را با یک یا چند کشور عربی برقرار کند، پیروزی بزرگی برایش رقم خواهد خورد و قطعاً پیروز انتخابات خواهد بود.

فرصت‌های مختلفی در سال 2019 پیش روی دو طرف است که قطعاً از آن برای بهبود روابط استفاده خواهند کرد. اما مهم‌ترین عاملی که می‌توان از آن به عنوان تعیین‌کننده آینده روابط اعراب و اسرائیل نام برد "معامله قرن" ترامپ است. باید دید که آیا واشنگتن پیشنهاد مناسب برای دو طرف دعوای قدیمی خاورمیانه ارائه می‌کند و اینکه آیا بن سلمان و سایر رهبران عرب می‌توانند اقدامات دوستی با اسرائیل را ادامه دهند یا خیر؟

معامله قرن

مهم‌ترین اتفاق سال آینده در روابط اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس، معامله قرن ترامپ خواهد بود. البته دولت ایالات متحده برنامه خود را برای ایجاد صلح در خاورمیانه دائماً به تعویق می‌اندازد و حتی اعلام شده بود که این برنامه در ماه مارس اعلام می‌شود که آن را بازهم عقب انداختند. عدم انتشار برنامه آمریکا برای خاورمیانه دولت‌های عربی را در برزخ نگه خواهد داشت زیرا نمی‌دانند برنامه آمریکا برای منطقه چه خواهد بود. اگر برنامه مشخصی برای ایجاد رابطه وجود نداشته باشد، اعراب نمی‌توانند به برقراری پایدار روابط اعتماد کنند. اگر آمریکا تعلل کند، ممکن است واکنش اعراب به این قضیه برای آینده روابط ضرر داشته باشد.

مسأله‌ای که باید در نظر داشت این است که به احتمال زیاد فلسطینی‌ها (مخصوصاً گروه‌های نوار غزه) معامله قرن ترامپ را نمی‌پذیرند و در مذاکرات آن شرکت نخواهند کرد. این واقعه برای دولت‌های کشورهای عربی این فرصت را فراهم خواهد کرد که مذاکره مستقیم و برقراری رابطه با اسرائیل را در افکار عمومی داخلی خود توجیه نمایند و به بهانه اینکه فلسطینی‌ها خودشان مقصرند که نمی‌خواهند مشکلات حل شود، پیگیری مسأله فلسطین را کنار بگذارند.

ارسال نظرات

آخرین اخبار