محمدمهدی‌ ادیبی

کدخبر: 3353

دیگر نیاز نبود که یک محقق، برای یافتن کتابی که تنها یک نسخه از آن وجود داشت، به هند سفر کند و چند ماه به صورت مداوم به کتابخانه برود و با کاغذ و مداد، از آن کتاب رونوشت بردارد.

گاهی اوقات که با کمبود وقت مواجه می شوم، به فکر فرو می روم. ابتدا با خودم از کمبود وقت گِله می کنم و بعد از آن سعی می کنم عمیق تر فکر کنم.
این مطلب را بارها تجربه کردم و هر بار به دیوار محکمی بر خورده ام که باعث می شود، گِله و شکایت را فراموش کنم. دیواری که از دیدنش، حجت بر من تمام می شود و بیشتر احساس شرمندگی می کنم.

دیواری منقّش به تصاویر اندیشمندانی با تجربه ی زیستِ سخت و پر فراز و نشیب و در عین حال، پر بار و مفید.

ملاصدرا که زاده ی دیار بی مثالِ شیراز است، بیش از 50 اثر تألیف کرده است.

میرداماد، از خطه ی سرسبز شمال بوده و در استرآباد یا همان گرگان متولد شده. او هم اختراع داشته و هم بیش از یکصد اثر مکتوب را به جامعه ارائه کرده است.

فیض کاشانی که زادگاهش از نامش پیداست؛ هم شعر می گفته و هم فلسفه دان بوده. او هم 116 کتاب و رساله از خودش به جا گذاشته است.

اصلاً چرا راه دور برویم؛ شهید مطهری که هم عصر خودمان است و اصالتی فریمانی دارد، حدود 100 جلد کتاب تالیف کرده و هنوز هم مطالبی یادداشت شده از ایشان به جای مانده که در تدارکِ تنظیم و نشر آن هستند

مثال های از این دست فراوانند و مجموع آن ها، دیواری را تشکیل می دهند که با نگاه به آن، شرمنده از گِله و شکایت هایم، باز می گردم.

با خود فکر می کنم که امکاناتِ جستجو و تحقیق در زمان من، بسیار بیشتر از آن دوره ها است. من به ابزاری مثل رایانه دسترسی دارم که آن ها نداشتند. من به انبوهی از اطلاعات و ارتباطات در دنیای وب دسترسی دارم که شاید تصورش هم در آن دوره مقدور نبوده است. من وسایل و ابزاری دارم که امکان مطالعه بیشتر، فکر بیشتر و تولید بیشتر را فراهم می کند.

با این اوصاف؛ چرا من عقب مانده ام؟

اگر این سوال برای شما هم پیش آمده، پاسخ کوتاه این است: «ما از ابزار و امکاناتِ موجود، درست استفاده نمی کنیم».

در زمانی که به واسطه امکانات فراوان (علی الخصوص امکانات ارتباطی) می توان بهترین نتیجه ها را در کمترین زمان به دست آورد؛ ما با استفاده ی نادرست، خود را از این منافع محروم می کنیم.

وقتی از بین کاربردهای مختلفی که برای ما فراهم می شود، ما نازل ترین آن را بر‌می‌گزینیم، آیا غیر از این باید انتظار داشته باشیم که زندگی‌ای نازل داشته باشیم؟

برای این که بهترین نتیجه را از این امکانات بگیریم؛ بایستی از آن ها به بهترین نحو استفاده کنیم. استفاده ای که مناسب کار و فعالیت ما و همچنین به اندازه و به قاعده باشد.

برای این که بهترین نحوه ی استفاده ی امکانات را تشخیص دهیم؛ می توانیم تصور کنیم که اگر این امکانات در اختیار انسان های ارزشمند و صاحب فکر گذشته بود، چگونه از آن استفاده می کردند؟!

چقدر سفرهای تحقیقی بود که می توانست به جای چند ماه، به چند ساعت تقلیل پیدا کند و شاید اصلاً با چند کلیک، بی نیاز از سفر می شدند.

دیگر نیاز نبود که یک محقق، برای یافتن کتابی که تنها یک نسخه از آن وجود داشت، به هند سفر کند و چند ماه به صورت مداوم به کتابخانه برود و با کاغذ و مداد، از آن کتاب رونوشت بردارد.
مثال ها فراوانند و نیازی به زیاده گویی نیست.

فقط کافی است که خود را جای افرادی بگذاریم که تصویرشان در آن دیوارِ بلند در مقابل چشمانِ خجلت زده ی ما قرار دارد. دیواری که در برابر غُر زدن ها و گِله های بیخودِ ما، آینه ای در مقابلمان می گیرد تا به ما نشان دهد که ایرادِ کار از کجاست.

شاید آنوقت به جای شکایت های بیجا، بفهمیم که داشته های امروز ما چقدر می تواند کاربرد داشته باشد و ما داریم با آن چه می کنیم.

ارسال نظرات

آخرین اخبار