قلعه گنج و مردمانش در ۴ اپیزود؛ ر

کدخبر: 3291

شاید مهمترین سوالی که هنگام بازدید از روستاها و مناطق مختلف قلعه گنج به ذهن متبادر می‌شد این سوال بود که مگر این مناطق جزو همان استان کرمانی نیست که صاحب معادن غنی مس و ذغال‌سنگ و سنگ آهن است، پس چگونه می‌شود که مردمان این خطه در چنین محرومیتی به سر می‌برند.

در سال‌های متمادی محرومیت، انگار فقط کپرها به آنها وفادار بوده‌اند و جالب است بدانید که در جریان این سفر متوجه شدیم حتی وقتی در قسمت‌هایی از این شهرستان، مسکن‌هایی ساخته شد و در اختیار مردم قرار گرفت، آنها با وجود تحویل گرفتن مسکن‌های نوساز اما در کنار آن کپری ساخته و اوقات خود را در آن می‌گذرانند.

در ادامه حاشیه‌نگاری  از سفر به شهرستان قلعه گنج استان کرمان آمده است:

اپیزود اول: محرومیت در کنار مظلومیت
برای ما که از تهران به قلعه گنج رفته بودیم، زندگی در آن شهر که بهترین امکانات مردم آن کپر بود بسیار سخت و نشدنی بود. زنان قلعه گنجی مطالبه‌شان ورزشگاه رفتن نبود و صرفا به دنبال احقاق حقوق ابتدایی خود بودند. جوانان آن که بعضا دانشگاه رفته بودند در اندیشه دست و پا کردن شغل بودند و کودکان روستایی با طنابی که در یک سالن ورزشی کوچک نصب شده بود مشغول بودند و خبری از تبلت و بازی‌های جدید نبود. نمی‌دانم تصور آنها درباره ما مردم شهرنشین تهرانی چه بود، هرچه که بود برخلاف بسیاری‌های از مناطق محروم که وقتی مهمانی به روستای آنها می‌رود دور او جمع می‌شوند و گپ و گفت می‌کنند اما کوکان قلعه گنجی هرچند با دیدن ما لبخندی بر لبانشان نشست ولی وقتی خبرنگاران به سمت آنها گام برمی‌داشتند سعی می‌کردند از آنها دور شوند. انگار هیچ مطالبه‌ای نداشتند، حتی در حد درخواست برای انداختن یک عکس!

در سال‌های متمادی محرومیت، انگار فقط کپرها به آنها وفادار بوده‌اند و جالب است بدانید که در جریان این سفر متوجه شدیم حتی وقتی در قسمت‌هایی از این شهرستان، مسکن‌هایی ساخته شد و در اختیار مردم قرار گرفت، آنها با وجود تحویل گرفتن مسکن‌های نوساز اما در کنار آن کپری ساخته و اوقات خود را در آن می‌گذرانند. بنابراین اگر کسی کپرهای مردم قلعه گنج را نشانه محرومیت آنها دانست، هرگز از وی قبول نکنید چراکه مناسب‌ترین سازه در گرمای بالای 50 درجه این شهر تنها همین کپرهای چوبی و به ظاهر نامقاوم است.

شاید مهمترین سوالی که هنگام بازدید از روستاها و مناطق مختلف قلعه گنج به ذهن متبادر می‌شد این سوال بود که مگر این مناطق جزو همان استان کرمانی نیست که صاحب معادن غنی مس و ذغال‌سنگ و سنگ آهن است، پس چگونه می‌شود که مردمان این خطه در چنین محرومیتی به سر می‌برند. آیا چون شهر آنها در جنوبی‌ترین قسمت استان کرمان واقع شده و دسترسی آنها به مرکز به این راحتی‌ها نیست حقشان خورده شده و یا اینکه چون مردم این شهر مقابل استانداری تجمع نمی‌کنند باعث شده دیده نشوند؟

اپیزود دوم: «تدبیر» و «امید»ی که حس نشد
البته که بحث درباره این دولت و آن دولت درباره موضوع محرومیت مردم شهرستان قلعه گنج بی‌معناست و گره‌گشا نیست و همه مسئولان و دولت‌ها به اندازه خودشان در این محرومیت مقصر هستند اما اینکه برخی مسئولان دولت فعلی، مسکن‌های نیمه‌تمامی را که در این شهرستان ایجاد شده را صرفا به این دلیل که دولت قبلی آنها را ساخته است، تکمیل نمی‌کند، انسان متعجب می‌شود.

اگر هنوز به عمق محرمیت در شهرستان قلعه گنج پی نبرده‌اید بهتر است بدانید که برخی از مردمان آن هنوز شناسنامه ندارند. شاید شنیدن علت بی‌شناسنامه بودن مردم این دیار سخت و غیرقابل باور باشد اما واقعیت دارد. آری مردم این خطه صرفا برای زنده ماندن و بقا، شناسنامه‌های خود را به اتباع بیگانه‌ای که به صورت غیرقانونی وارد کشور می‌شوند می‌فروشند و به همین دلیل در چند سال اخیر دیگر برای آنها شناسنامه‌ای صادر نمی‌شود، هرچند با ورود دستگاه‌های امنیتی قرار شده این مشکل نیز برطرف شود.

در هر صورت محرومیت در شهرستان قلعه گنج آنقدر ملموس است که گویی تابحال گذر هیچکدام از مسئولان دولتی تابحال به آنجا نیفتاده است و شاید اگر ورود برخی از نهادهای مرتبط با محرومیت‌زدایی نبود، مسئولان دولتی هنوز هم به فکر رسیدگی به مشکلات آنها نمی‌افتادند.  اصلا ای کاش همان روزها که حاج عبدالله والی با دل و جان محرومیت را از بشاگرد رفع می‌کرد پایش به قلعه گنج هم باز می‌شد تا حالا مردم مجبور نباشند برای رفع مشکلاتشان درگیر این دولت و آن دولت و فلان مسئول نباشند.

اپیزود سوم: وقتی «امید» در دل‌ها جوانه زد
با وجود همه کمبودها و نارضایتی‌ها اما به نظر می‌رسد چند سالی است با ورود بنیاد مستضعفان و بنیاد علوی به موضوع محرومیت‌زدایی از قلعه گنج، می‌توان به آینده مردم این شهرستان امیدوار بود. نگاه سیستمی و هدفمند بنیاد مستضعفان موجب شده انگیزه مردم بیشتر و بیشتر شود. اگر تا دیروز آنها به فکر دریافت کمک‌های برخی از نهادها بوده‌اند و برای محاسبه دخل و خرجشان، چشمشان به یارانه 45 هزار تومانی دوخته شده بود اما حالا در اندیشه ایجاد کسب و کار هستند. امروز مردم قلعه گنج می‌دانند که اگر کنجد می‌کارند، قرار است در کارخانه‌ای که در شهر آنها واقع شده و کارگران و مدیران آن از مردم همین شهرستان هستند، آن را تبدیل به روغن کنجد کنند و آن را در اقصی نقاط کشور و حتی در دیگر کشورها به فروش برسانند.

قلعه گنجی‌ها حالا با رغبت بیشتری بالای نخل‌های بلند و تنومند خرما می‌روند چراکه می‌دانند با احداث کارخانه‌ای که خیلی از خانه‌های آنها فاصله‌ای ندارد، قرار است محصولشان در آنجا فرآوری و بعد صادر شود. اگر تا پیش از این مردمان این خطه در زمین‌های کشاورزی خود گوجه و هندوانه می‌کاشتند اما حالا قانع شده‌اند که این دو محصول جزو محصولاتی هستند که کشت آنها آب زیادی نیاز دارد و از همین رو تصمیم گرفته‌اند که سراغ کشت محصولی بروند که با شرایط آبی منطقه سازگاری بیشتری دارد.

بدون شک بنیاد مستضعفان و هزار نهاد دیگر هم اگر به این منطقه بیایند و مردم آنها را همراهی نکنند، حتما موفق نخواهند شد و طرح‌ها و پروژه‌های آنها محکوم به شکست است. قلعه گنجی‌ها خودشان تصمیم به تغییر گرفته‌اند و اصلا قرار است خودشان این تغییر بزرگ را رقم بزنند. شاید تا امروز راه را بلد نبوده‌اند. آنها با چشمان خود دیدند که نژاد بُز اسپانیایی –که مورسیا نام دارد- سازگاری زیادی با مناطق گرم و خشک آنها دارد و و به همین دلیل به مسئولان طرح محرومیت‌زدایی اعتماد کرده و قصد دارند با توجه به تسهیلات به صرفه‌ای که در این زمینه وجود دارد، در سالیان آینده، روی به دامداری صنعتی بیاورند. این طرح آنجا جذاب و قابل‌توجه به نظر می‌آید که بنیاد مستضعفان قرار است با احداث کارخانه لبنیات، ضمن خرید تضمینی شیر تولیدی توسط مردم، در آینده‌ای نه چندان دور اداره کارخانه را به اهالی قلعه گنج بسپرد و خود از تصدی‌گری آن کنار بکشد.

همچنین با وجود بیمارستانی که به تازگی در قلعه گنج تاسیس و مجهز شده است دیگر کشته شدن کودکان در اثر عقرب‌زدگی و مارزدگی به رویاها پیوسته و بسیاری از آنها در همان بیمارستان مداوا می‌شوند و نیازی به انتقال آنها به شهرهای اطراف نیست. هتلی که در این شهر و با توجه به اقلیم این منطقه به صورت کپری ساخته شده است، ضمن معرفی فرهنگ کپرنشینی مردم قلعه گنج، می‌تواند به عنوان یک جاذبه گردشگری، پای توریست‌های داخلی و خارجی را به این شهر باز کند و به دنبال آن درآمدی عاید مردم شود.

اپیزود چهارم: لطفا «جهاد» ادامه یابد!
به واقع مهمترین و ارزشمندترین اثری که حضور میدانی نهادی همچون بنیاد مستضعفان در منطقه محروم قلعه گنج گذاشته است، همین امید به بهبود و تغییر شرایط در مردم است. با وجود اقداماتی که در سال‌های اخیر انجام شده است، بی‌شک اگر این روزها به جمع مردم قلعه گنج بروید و بی‌واسطه با آنها صحبت کنید، رنگ و بوی آبادانی را نخواهید دید و ممکن است احداث کارخانه‌ها و کارگاه‌های این شهرستان را امری طبیعی بدانید، در حالی که همه این‌ها در سه سال اخیر ایجاد شده و این موضوع نشان از عمق محرومیت در این مناطق است. با این حال، امید به تغییر شرایط را آنجا می‌توان دید که دختر جوانی که به تازگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده حالا با اعتماد به نفس بالا و با استفاده از تسهیلات درنظر گرفته شده، اقدام به راه‌اندازی دامداری صنعتی کرده و وقتی از او درباره آینده شغلش سوال می‌پرسی، سرش را بالا می‌گیرد و با تمام وجود از سرمایه‌گذاری‌اش دفاع می‌کند.

 امید به آینده‌ای درخشان آنجا متجلی می‌شود که جوانان قلعه گنجی‌ای که چند وقتی است در کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی شهرشان مشغول به کار شده‌اند با جدیت زیادی فعالیت می‌کنند و با عزمی خاص تلاش دارند صفر تا صد فعالیت‌های کارخانه را برعهده بگیرند و حتی نام شهر خود را به عنوان یک برند معرفی نمایند.

با وجود امیدی که به واسطه حضور برخی از نهادها و همیاری مردم با آنها در دل‌ها زنده شده است اما به نظر می‌رسد تداوم و استمرار این اقدامات جهادی مهم‌تر از آغاز کردن آن است. چه بسیار اقداماتی که با سلام و صلوات زیادی آغاز شده اما وقتی کمی کار جلوتر رفته است، مسئولان امر دلسرد شده و علاوه براینکه کار را نیمه‌تمام گذاشته‌اند، روحیه ناامیدی و ناتوانی را پمپاژ کرده‌اند.

در نهایت می‌توان گفت، مدل محرومیت‌زدایی در شهرستان قلعه گنج که نمونه کوچکی از بهره‌گیری از ظرفیت‌های بومی و منطقه‌ای برای آبادانی و رونق گرفتن تولید و شکوفا شدن اقتصاد است، می‌تواند الگویی برای سایر شهرها و حتی کلانشهرها باشد.

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار