همچنان شاهد آن هستیم که عدم آشنایی با وضعیتها و مسائل پیش پا افتاده داستانهای عمیقی در فضای مجازی میآفریند.
سرویس اجتماعی قزوین خبر؛بارها در ارتباط با لزوم آموزش همگانی سواد فضای مجازی سخن گفتهایم. در این باب ضرورتها و نیازهای جامعه بیان شده و مسائل مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، اما همچنان شاهد آن هستیم که عدم آشنایی با وضعیتها و مسائل پیش پا افتاده داستانهای عمیقی در فضای مجازی میآفریند.
مدتی پیش در یادداشتی در همین پایگاه خبری به مسئله ضرورت دوچندان آموزش فضای مجازی توسط اهالی رسانه و خبرنگاران پرداختم، از یک هفتهنامه محلی قزوین انتقاد کردم که در یک گاف بزرگ تیتر خود را به سرنوشت ۶۰۰ شبکه اجتماعی در قزوین اختصاص داده و منظور وی ۶۰۰ کانال و گروه در پیامرسان تلگرام بود؛ در آن یادداشت درخواست کردم که خبرنگاران و اصحاب رسانه با دغدغهای بیشتر به آموختن سواد فضای مجازی بپردازند.
متأسفانه مدیرمسئول رسانهی محترم واکنش مناسبی نداشت، حالا بنا ندارم در این ارتباط سخن بگویم که وقتی یک چهره رسانهای تحمل یک نقد فنی ساده را ندارد و اینچنین برآشفته و عصبانی میشود، چگونه سینه خود را جلو داده و شعار «زنده باد مخالف من سر میدهد»، این کار کمی مضحک به نظر میرسد.
در هر حال در نظر داشتم در باب لزوم آموزش خبرنگاران و اصحاب رسانه و طی دورههای فضای مجازی سلسله یادداشتهایی را بنویسیم، تا آنکه رویداد جام جهانی ماجراهای دیگری آفرید. داستان از بازی فوتبال ایران و مراکش آغاز شد. اقدام بازیکنان مراکشی در خلال جام جهانی در فریاد زدن آرمان آزادی قدس و فلسطین باعث شد تا یک ورزشکار فلسطینی در حساب توییتری خود مطالبی را در حمایت از تیم فوتبال مراکش بیان کند. همین اتفاق کافی بود تا به صرف اینکه حساب کاربری با نام «فلسطین» ثبت شده بود، شایعات عجیبی در مورد حمایت رسمی فدراسیون فوتبال فلسطین از مراکش در فضای مجازی منتشر شود و ربط و بیربطهای سیاستهای کلان امنیتی و باورهای اعتقادی مورد نقد قرار بگیرد.
پیشتر بسیاری از سلبریتیها بیسوادی مجازی خود را نشان داده بودند و به همین خاطر درک اشتباه این افراد دیگر چندان عجیب نبود. البته نباید انتظار داشت که فوتبالیست یا بازیگر یا خواننده و یا هر ستاره دیگری که تبلیغ دوغ و نوشابه میکند و مسائل امنیت ملی و دفاعی ما را به نقد میکشد، این بار بخواهد موضوع را درست بررسی کند.
اما بدون شک عجیبترین عکسالعمل مربوط بود به «مصطفی کواکبیان» و «جعفرزاده ایمن آبادی» که در مورد فلسطین و قدس و ارتباط سیاست با فوتبال پستهای عجیب و عکسالعملهای فاجعهباری را منتشر کردند. عکسالعملهای این دو نماینده محترم مجلس شورای اسلامی بیشتر از این بابت برای من آزار دهنده بود که هردوی آنها به نوعی با رسانهها ارتباط دارند و متأسفانه اندوهبارتر این است که مصطفی کواکبیان نماینده محترم مردم تهران، عضو هیئت مدیره خانه مطبوعات کشور نیز هست! آنوقت این چهره رسانهای به این سادگی گرفتار تکنیکهای اقناعی برخی کانالهای فضای مجازی شده و حتی زحمت نکشیده بود بیوی حساب کاربری توییتر را چک کند، شاید حتی به توییتر سر هم نزده بود و تنها همان عکسی را که در کانالها و شبکهها دیده مورد نظر قرار داده بود. یک فاجعهی بیسوادی یا کم سوادی مجازی.
در بیوی این حساب کاربری عنوان شده بود که این حساب متعلق به دونده فلسطینی است. این اتفاق و گاف بزرگ این دو فعال رسانهای که از قضا نمایندگان محلس شورای اسلامی نیز هستند، مرا بیش از پیش مصمم کرد تا از این پس چند سلسله یادداشت در باره لزوم مسلح شدن خبرنگاران به سواد فضای مجازی بنویسم.
متأسفانه موانع روانی خاصی وجود دارد که باعث میشود دغدغه فردی آموزش دیدن و آموزش خواستن در خبرنگاران شکل نگیرد. یکی هراس از اینکه دیگران تصور کنند منِ خبرنگار دانش اندکی دارم که به دنبال آموزش رفتهام، یکی اینکه خبرنگاران آموزش دیدن را جزوی از زندگی حرفهای خود حساب نمیکنند و بیش از حد در کارهای روزمره خبرنگاری غرق شدهاند، دیگر آنکه ما خبرنگارها برای هر مسئله و موضوعی وقت داریم، اما برای ارتقای کیفی خود فرصت نداریم شاید هم گاهی در برابر خلاقیت، نوآوری و بهروزرسانی خود مقاومت میکنیم. به هریک از این مسائل در یادداشتهای بعدی نیز خواهم پرداخت.
ارسال نظرات