مهدی آقاجانی

کدخبر: 2736

زلزله مهیبی غرب کشور را به لرزه درآورده و همه مردم که خبر را شنیده اند یا دست به دعا برداشته و یا تند تند تلگرامشان را چک می کنند که از اخبار و شایعات عقب نمانند.

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری قزوین خبر، زلزله کرمانشاه این بار گویای نکات مهم و قابل توجهی بود که نیاز به بازگویی آن حس می شود.

۱.زلزله مهیبی غرب کشور را به لرزه درآورده و همه مردم که خبر را شنیده اند یا دست به دعا برداشته و یا تند تند تلگرامشان را چک می کنند که از اخبار و شایعات عقب نمانند. آنها که کاری از دستشان بر می آمد اما قدر لحظه ها را دانستند و مشغول آواربرداری و امداد و نجات هستند. ارتش و سپاه و هلال احمر

به سرعت در محل مستقر شده و همزمان عکس‌های مرتبط و غیرمرتبط با مسکن مهر با تیترهای درشت دست به دست می شود...

۲.ماجرای نجات از زیر آوار تقریبا تمام شده و نیاز به خوراک و پوشاک و اقلام موردنیاز به شدت احساس می شود، مردم از سراسر کشور بسیج شده و کمک ها را جمع می کنند. موکب های اربعین لب مرز مسیرشان را به سمت کرمانشاه کج کردند. سیل شماره حساب ها در گروه ها و کانالها به راه می افتد و کماکان هیچ کس به دیگری اعتماد ندارد...

۳.رییس دولت به کرمانشاه می رود. بنرها آماده اند ولی مردم هنوز چادر ندارند. در جمع محافظان سخنرانی می کند و قول هایی می دهد که زمان مشخص می کند عملی می شوند یا نه...

۴.سرباز ارتش است و چهل و هشت ساعت است که نخوابیده.مردانه ایستاده و نگهبان اموال مردم است. پاس یک....پاس دو.....پاس سه.....پاس یک.....یاد جمله آتش نشان شهید پلاسکو افتادم:"مال مردمه" و چقدر اینها صادق بودند در گفتارشان. کامیونی وارد مناطق زلزله زده می شود که جلوی آن نوشته: "اهدایی کسبه پلاسکو به مردم شریف کرمانشاه"

۵.کودکی زنده از زیر آوار بیرون می آید. کودکی تازه  متولد می شود. کودکی لباس های گرمش را اهدا می کند. کودکی آرام آرام کنار انبار کالاهای فرستاده شده می آید و از مسئولش می پرسد: عروسک نداری؟

۶.امروز حال و هوای منطقه فرق می کند. اوضاع خوب نیست ولی به برکت کمک های مردمی سر و سامان اندکی گرفته. خبر حضور مقام معظم رهبری می رسد و مردم امیدوار به اینکه فراموش نشده اند. حضور ایشان در روستاها و شهر سرپل ذهاب مایه دلگرمی مردم می شود اما گرد غم هنوز از چهره ها پاک نشده. آقا درد مردم را می داند که می گوید :"بروید کنار تا مردم را ببینم" گواه این حرف همان عبا و عمامه خاکی ست...

۷.هوا روز به روز سردتر می شود و چادرها دردی را دوا نمی کنند. کانکس نیاز اصلی مردم است و تو به خودت می گویی ساخت و انبار کردن کانکس برای چنین مواقعی از  مدیری که برای زلزله پیش بینی چادر و آب معدنی نکرده توقع زیادی است.فی الواقع ‌پناه می بریم به خدا از احساس تدبیر در مدیریت بحران و احساس تکلیف در بحران مدیریت!

۸.وزیر مسکن بعد از چندروز بالاخره از منطقه بازدید می کند و زلزله زدگان را از بی خبری نجات می‌دهد. خدا را شکر سالمید شما جناب وزیر!

۹.کمک های اهدایی مردم هنوز به منطقه می رسد. کانکس پشت کانکس. سخنگوی دولت می گوید: " به کسانی که کانکس گرفته اند کمک بلاعوض داده نمی شود" کاسبی با کمک های مردم؟ لااقل چندروز دیرتر خوش قولی خودتان را ثابت می کردید...

۱۰.معاون اول رییس جمهور برای بازدید از منطقه به کرمانشاه می رود و عکسی از او منتشر می شود که با کفش وارد چادر مردم زلزله زده شده است. پا روی تنها دارایی شان گذاشته و انگار نه انگار. زلزله واگیر ندارد آقای جهانگیری! خوب خودتان را نشان دادید. دلم به حال آنهایی می سوزد که به وعده های شما دلخوش بودند...

۱۱.یاری که نمانده در برم را چه کنم؟

سقفی که نمانده بر سرم را چه کنم؟

با کفش به روی فرش آمد، به درک!

خونِ جگر و چشمِ ترم را چه کنم؟

۱۲. زمستان در راه است...

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار