روایت هفت سوپراستار پرآوازه‌ی هالیوود از تجاوز تهیه‌کننده‌ی معروف؛

کدخبر: 2635

به تازگی خبرهایی از رسوایی‌های جنسی در هالیوود، صدر اخبار رسانه‌های جهان را به خود اختصاص داده است و هالیوود را به عنوان یکی از قطب‌های سینمایی جهان که مخاطبین زیادی دارد، دچار چالش کرده است.

یکی از چهره‌های نام‌آشنای پشت پرده‌ی جریان‌سازی و معرفی بازیگران در هالیوود که غالب مخاطبین سینما وی را به عنوان تهیه‌کننده‌ی این صنعت می‌شناسند، هاروی واینستین است.

در همین راستا، اظهارات عجیب و تامل‌برانگیز 7 سوپراستار پرآوازه‌ی هالیوود درباره مورد آذار قرار گرفتن از سوی واینستین را می‌خوانید:

گوئینت پالترو و آنجلینا جولی
پالترو، که در کنار چند بازیگر زن دیگر این تهیه‌کننده را به سوءاستفاده از بازیگران فیلمهایش متهم کرده، گفت: این طرز رفتار با زنان باید همینجا تمام شود.

وقتی گوئینت پالترو 22 ساله بود، نقشی را گرفت که او را از بازیگر به ستاره بدل کرد. تولیدکننده فیلم هاروی واینستین، او را برای نقش اِما نوشته جین آستین انتخاب کرد. قبل از آغاز فیلمبرداری، هاروی از گوئینت دعوت کرد که برای یک جلسه کاری معمولی به سوئیت او در هتل بورلی هیلز برود.

به گفته گوئینت، در این دیدار آقای واینستین به او پیشنهاد داده برای ماساژ به اتاق خواب بروند.

گوئینت در مصاحبه‌ای، آشکارا اعلام کرد که از سوی مردی که باعث پیشرفت شغلی او شده بود و بعدها هم به او در رسیدن به جایزه آکادمی آواردز کمک کرده بود مورد آزار جنسی قرار گرفته است. وی ادامه داد: من بچه بودم، ترسیده بودم و گیج بودم.

گوئینت به گفته خودش مانع ادامه رفتارهای هاروی شده بود و این مسئله را با برد پیت که آن زمان دوست‌پسرش بود درمیان گذاشته بود. آقای پیت با آقای واینستن برخورد کرده بود و کمی بعد، تهیه‌کننده به گوئینت هشدار داده بود که این مطلب را به شخص دیگری نگوید. او می‌گوید: فکر کردم می‌خواهد مرا اخراج کند.

روزانا آرکت، ستاره فیلم پالپ فیکشن و همچنین جودیت گودرش، بازیگر مطرح فرانسوی گزارشات مشابهی را از رفتار آقای واینستن ارائه دادند. آنجلینا جولی هم گفت که در حین پخش فیلم «بازی با قلب» در دهه 1370، آقای واینستن در اتاق هتل رفتارهایی ناپسند داشته که آنجلینا از ادامه آن‌ها ممانعت کرده است.

آنجلینا نیز مانند زنان دیگری که در این مقاله با آنها مصاحبه شده، حس کرده بود که باید تجربه‌اش را سرکوب کند. او در انظار عموم از آقای واینستن تمجید کرده، در عکس‌های مشترک با او ژست می‌گرفت و برای تهیه‌کننده قدرتمندش نقش ستاره‌ای درخشان را ایفا می‌کرد. با این حال روابط کاری آنها طی سالها سست شد و او خودش را از آقای واینستن دور کرد. او می‌گوید: آقای واینستن واقعاً سخاوتمند، حمایتگر و قوی و در عین حال سختگیر و زورگو بود.

حال، که روند بررسی اتهامات تعرض آقای واینستن به زودی آغاز می‌شود، خانم پالتروف و زنان دیگر اعلام کرده‌اند که فقط قصد حمایت از زنان تازه‌کار را داشته و می‌خواسته‌اند‌ به آنها که در شرایط مشابه هستند کمک کنند که کمتر احساس تنهایی کنند.

خانم پالتروف گفت: ما در دوره زمانی‌ای هستیم که زنان باید طی پیامی واضح نشان می‌دادند که دوره این رفتارها تمام شده است. این نحوه برخورد با زنان باید همینجا به پایان برسد.

تومی-آن رابرتز
در سال 1362، وقتی تومی-آن رابرتز یک دانشجوی 20 ساله بود، تابستان را در نیویورک به کار پیشخدمتی مشغول شد و امیدوار بود که بتواند کار بازیگری را آغاز کند. آقای واینستن، یکی از مشتریانش بود و تشویقش کرد که برای فیلمی که او و برادرش قصد کارگردانیش را داشتند، آزمون بدهد. او متن را برای تومی-آن فرستاد و سپس از او خواست که برای توضیح در مورد فیلم به منزلش برود. تومی‌-آن این مطالب را از طریق مصاحبه ایمیلی و تلفنی بیان کرده است.

وقتی او به منزل آقای واینستن رسید، او به تومی‌-آن گفته بود که اگر می‌خواهد آزمون بهتری داشته باشد، باید سعی کند در مقابل او برهنه باشد. زیرا در فیلم صحنه‌ای هست که شخصیت اصلی برهنه می‌شود.

آقای واینستن به خانم رابرتز گفته بود که اگر نتواند در خلوت برهنه شود، در صحنه فیلمبرداری هم نخواهد توانست. آستا رابرتز، مادر او در مصاحبه‌ای گفت که خانم رابرتز تمام این جریان را مدتی بعد برای او تعریف کرده بود.

خانم رابرتز به یاد دارد که ضمن خروج از منزل آقای واینستن از او عذرخواهی کرده و گفته که بیش از حد خجالتی است و مناسب این کار نیست. بعداً، او حس کرد که واینستن سعی کرده با سوءاستفاده از علاقه حرفه‌ای او فریبش دهد و شاید هیچوقت هم توجهی جدی به او نداشته است. وی با خودش فکر کرد من آدم مهمی نبودم. چطور چیزی غیر از این فکر کردم؟

امروز او استاد روانشناسی دانشگاه کلورادو است و در زمینه برونی کردن امیال جنسی تحقیق می‌کند و علاقه‌اش به این موضوع تحقیق تا حدی به همان اتفاق قدیمی برمی‌گردد. او گفت که سالها با تماشای فیلم‌های واینستن مشکل داشته است. با انتشار هر فیلم جدید می‌پرسید آیا این فیلم واقعاً محصول شرکت رسانه‌ای میرامکس است؟

روزانا آرکت
در دهه 1370، واینستن از روزانا آرکت خواست تا به هتل بورلی هیلز برود تا فیلمنامه یک نقش را بگیرد.

آرکت در خانواده‌ای بازیگر متولد شده بود و قبلاً در فیلمی مطرح بازی کرده بود و فیلم‌های «در جستجوی سوزان» و «داستان‌های نیویورک» را در کارنامه داشت و قصد داشت در فیلم‌هایی مانند «تصادف» و مجموعه‌های تلویزیونی «رِی دوناوان» و «دختران» بازی کند. او حتی نقشی در فیلم «نیویورکر» هم داشت.

در پذیرش هتل به او گفته شد به طبقه بالا برود که برایش عجیب بود.

به گفته آرکت و دوستش ماریا اسمیت، که آرکت کمی بعد این داستان را برای او تعریف کرده بود، واینستن با حوله حمام سفید بر تن، از درد گردن می‌نالیده و تقاضای ماساژ کرده است. آرکت گفت که او تماس با یک ماساژور حرفه‌ای را پیشنهاد کرده اما واینستن دست او را گرفته و به سمت خود کشیده است. او می‌گوید که فوراً خودش را عقب کشیده است.

براساس نظر زنانی که با واینستن برخورد داشته‌اند، او مدام در مورد زنان مشهوری که با آنها رابطه داشته لاف می‌زند و این کار بخشی از اخلاق او است. به گفته آرکت واینستن به او گفته است که اشتباه بزرگی می‌کند که با وی ارتباط برقرار نمی‌کند.

اما آرکت همچنان امتناع کرده و پاسخ داده است: من چنین دختری نیستم. هیچوقت هم نخواهم بود.

نقش نصیب فرد دیگری شد و نماینده آقای واینستن گفت که او کارگردان این فیلم نخواهد بود. بعدها آرکت در فیلم پالپ فیکشن از موسسه میرامکس بازی کرد اما گفت که از واینستن دوری کرده است.

کاترین کندال
کاترین کندال می‌گوید که در سال 1371، آقای واینستن به او برای ورودش به میرامکس خوش آمد گفته است. در آن زمان کاترین 23 ساله بود و واینستن سعی داشته شرکت فیلم‌سازی کوچک خود را به دیزنی بفروشد تا هزینه لازم برای تبدیل شدن او به چهره‌ای فرهنگی تامین شود.

بعد از جلسه کاترین با واینستن، وی فیلمنامه‌هایی را به کاترین داده بود که شامل فیلم دختران زیبا هم می‌شد. واینستن از او دعوت کرد برای فیلمبرداری به سینمایی نزدیک مرکز لینکلن در منهتن بروند. بعد از آن، واینستن از کاترین خواسته بود سر راه به آپارتمان او بروند تا چیزی را بردارد.

خانم کندال می‌گوید که از این رفتار وینستال عصبی شده است اما چون در طول روز بوده تحمل کرده و وقتی تصاویر همسر واینستن را بر دیوار خانه می‌بیند آرام می‌شود. او می‌گوید: واینستن رفتاری حرفه‌ای داشت و برای من نوشیدنی آورد و حدود یک ساعت در مورد فیلم‌ها، هنر و کتابها با هم حرف زدیم. من فکر می‌کردم که او مرا جدی گرفته است.

سپس به گفته کاترین، واینستن به دستشویی رفته، با حوله برگشته و از او خواسته که ماساژش بدهد. او به کاترین گفته بود که همه این کار را می‌کنند و بعد هم از یک مدل مشهور اسم برده بود. کاترین امتناع می‌کند؛ واینستن اتاق را ترک کرده و برهنه برگشته بود.

کاترین می‌گوید: او واقعاً دنبالم کرد. نمی‌گذاشت به سمت در بروم.

خانم کندال می‌گوید که رفتارهای زشت او روندی پلکانی داشته است: او از من درخواست‌های نامتعارفی داشت.

کندال به یاد دارد که به تمام خواسته‌های او جواب رد داده است. وی می‌گوید: با خودم فکر کردم، نمی‌توانم خودم را راضی به چنین کاری بکنم. این توهین‌آمیز بود. ما فقط یک جلسه کاری داشتیم. مادرش، کِی کندال، در مصاحبه‌ای مختصر گفت که دخترش در همان زمان جریان را به او گفته بود.

خانم کندال در فیلم سوینگرز ظاهر شد که توزیع آن با میرامکس بود اما کارگردانی آن با شرکت دیگری بود و بعد از آن هم گاه و بیگاه در فیلم‌های دیگری بازی کرده است. اما او می‌گوید که این جریان اشتیاق او به این حرفه را کاهش داده است.

کندال می‌گوید: اگر بهای این شغل چنین رفتاری است، من نمی‌توانم انجامش بدهم.

جودیت گودرش
وقتی واینستن از جودیت گودرش برای صرف صبحانه در فستیوال فیلم کن در سال 1374 دعوت کرد، او اصلاً واینستن را نمی‌شناخت. جودیت در آن زمان 24 ساله و البته ستاره سینمای فرانسه بود و فیلم جدیدش، به نام «تمسخر» در افتتاحیه جشنواره در حال پخش بود. واینستن به تازگی فیلم را دیده بود و می‌خواست در مورد آن توضیح دهد.

آنها صبحانه را در هتل کپ ادن راک، در کنار مدیر اجرایی میرامکس که یک خانم بود خوردند. بعد از رفتن آن خانم، واینستن از گودرش دعوت کرد تا به سوئیت او بیاید و در مورد بازاریابی فیلم و حتی رقابت در اسکار صبحت کنند.

گودرش در مصاحبه‌ای گفت: من آن زمان خام و بی‌تجربه بودم.

به گفته گودرش، در طبقه بالا واینستن از او درخواست ماساژ می‌کند و او جواب رد می‌دهد. واینستن ادعا می‌کند که ماساژ غیررسمی بخشی از رسوم آمریکا است و او هم بارها منشی خود را ماساژ داده است.

گودرش می‌گوید: تصویر بعدی که به یاد دارم آن است که او سعی داشت لباسم را در آورد. گودرش از او دور شده و سوئیت را ترک می‌کند. پدر آلن گودرش در مصاحبه‌ای گفت که دخترش فردای آن روز جریان را برایش تعریف کرده است.

او بعداً به همان مدیر زن میرامکس زنگ زد تا راهنمایی بگیرد و او هم توصیه کرده بود که به هیچکس چیزی نگوید تا انتشار فیلمش با مشکلی مواجه نشود. او گفت: آنها یک پوستر جلوی من گذاشتند و گفتند این میرامکس است و تو نمی‌توانی حرفی بزنی.

از آن زمان به بعد، خانم گودرش در فیلم‌هایی از فرانسه و آمریکا بازی کرده است. مانند پالتروف، او هم سعی کرده رابطه دوستانه‌ای با واینستن داشته باشد و ایمیل‌های دوستانه‌ای به او فرستاده و دعوت به مهمانی یا کارهای مشترک را پیش برده است. او می‌گوید: سعی کردم طی سالها شرایط را کنترل کنم و با خودم کنار بیایم و وانمود کنم این اتفاق هرگز رخ نداده است. آرزو می‌کنم کسی را داشتم که بتوانم با او حرف بزنم و بگویم چطور باید با چنین چیزی کنار بیایم؟

داون دانینگ
در سال 1381، داون دانینگ نقش‌های کوچکی را ایفا می‌کرد، به دانشکده طراحی می‌رفت و در کلوپ‌های شبانه کار می‌کرد و در همان کلوپ هم با آقای واینستن ملاقات کرد.

داون، 24 ساله، نگران بود اما رفتار واینستن بسیار دوستانه، حرفه‌ای و حمایت‌کننده بود و به او پیشنهاد داد برای کار در میرامکس آزمون بدهد. وی از او دعوت کرد نهار و شام را با هم بخورند و در مورد فیلم‌ها صحبت کنند و حتی به او و دوست پسرش بلیط تماشای فیلم پرودیوسرز در برادوی را داد.

سپس دستیار واینستن با او تماس گرفت و از او دعوت کرد که در هتل منهتن با واینستن غذا بخورد. خانم دانینگ به رستوران رفت و در آنجا به او گفتند که جلسه قبلی واینستن طول کشیده و در نتیجه او باید به سوئیت واینستن برود.

جلسه‌ای در کار نبود. واینستن با حوله، پشت میز قهوه‌خوری که پر از برگه‌های کاغذ بود نشسته بود.

واینستن به او می‌گوید که این برگه‌ها قراردادهای سه فیلم بعدی او هستند. اما دانینگ فقط به یک شرط می‌تواند آنها را امضا کند و آن این است که به رابطه جنسی تن دهد.

دانینگ می‌گوید که ابتدا خنده‌اش گرفته و فکر کرده این یک شوخی است و این خنده باعث عصبانیت واینستن شده است.

واینستن به او گفته است: هیچوقت در این شغل موفق نمی‌شود. چون تن دادن به رابطه جنسی با دیگران در این حرفه یک نیاز است.

خانم دانینگ، به گفته خودش، از آنجا می‌گریزد و روز بعد که منشی واینستن با او تماس می‌گیرد جواب نمی‌دهد. پدر او، ریک دانینگ، در مصاحبه‌ای گفت که دخترش چند ماه بعد این داستان را به او گفته است.

او می‌گوید: با خودم فکر می‌کردم، شاید این حرفه واقعاً به همین شکل پیش می‌رود. او مدتی بعد بازیگری را کنار گذاشت و طراح لباس شد.

 

ارسال نظرات

آخرین اخبار