آنچه مشخص است اینکه آمریکا و غرب طی 37 سال گذشته نتوانسته اند به اهداف خود در رابطه با نظام جمهوری اسلامی و ملت انقلابی ایران دست پیدا کنند! این اما همه واقعیت نیست. بخشی دیگر از واقعیت به تضعیف مداوم جایگاه آمریکا در طی 37 سال گذشته و قدرت یابی روزافزون جمهوری اسلامی برمی گردد.
سرویس سیاسی قزوین خبر؛
تاکیدات مکرر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بر خطر "نفوذ" دشمن در سطح کشور نشان از عمق خطر موجود در این زمینه در برهه کنونی دارد. آنگونه که ایشان طی ماه های اخیر بیش از 70 بار از کلمه "نفوذ" در متن بیانات خود استفاده کرده اند. با این حال؛ شاید آنچه بیش از بحث پیرامون "نفوذ" مهم باشد، روش های پیش رو برای مقابله با این واقعیت است. آنچه مشخص است؛ کلیت هدف دشمن در پروژه "نفوذ"؛ تغییر و استحاله هویت جمهوری اسلامی خواهد بود. چه اینکه اگر دشمن قصدی جز این می داشت، به اتخاذ راهبردهای دیگری همچون حمله نظامی و مسائلی از این دست می پرداخت. طبیعتاً استحاله نظام سیاسی حاکم بر کشوری دیگر بدون توجه به افکار عمومی آن میسر نخواهد بود. چه اینکه تغییر تفکر زمامداران و مردم هر جامعه در رابطه ای دوسویه با هم قرار دارد. لذا هدف جنگِ نرمِ پیش رو که بی شباهت به "جنگ سرد فرهنگی" ایالات متحده با شوروی سابق نیست؛ تاثیرگذاری همزمان بر تفکر مردم و مسئولین جامعه ایران است.
دشمن در این مسیر؛ در قالب نقشه های متفاوت همزمان پروسه تاثیرگذاری بر افکار و ذهنیت عموم جامعه، نخبگان و مسئولین کشور را پیش خواهد برد. رهبر فرزانه انقلاب بر همین اساس در جریان دو دیدار جداگانه خود با دنشجویان کشور و مسئولین نظام در سال گذشته بر تلاش دشمن برای ایجاد خطا در نظام محاسباتی مردم و مسئولین تاکید کرده می فرمایند:" آنچه ما امروز در مجموعهی رفتار دستگاه استکبار مشاهده می کنیم، همین است؛ هدف ایجاد اختلال در نظام محاسباتی و دستگاه محاسباتی من و شما است. در میدانهای دیگر، استکبار نتوانسته است، کاری از او برنیامده است. در میدانهای واقعی، تنها دو عامل مادّی در اختیار جبههی استکبار بوده و هست: یکی تهدید نظامی، یکی تحریم... هدف اساسى دشمن این است که در دستگاه محاسباتى ما اختلال ایجاد بکند. دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از دادههاى درست، خروجىهاى غلط بهدست خواهد آورد؛ یعنى تجربهها هم دیگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب کار نکرد، درست کار نکرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربهها هم دیگر به کار نمىآید." حال سوال این است که ابزار مقابله با جنگ نرم دشمن در این عرصه چیست؟"
آنچه مشخص است اینکه آمریکا و غرب طی 37 سال گذشته نتوانسته اند به اهداف خود در رابطه با نظام جمهوری اسلامی و ملت انقلابی ایران دست پیدا کنند! این اما همه واقعیت نیست. بخشی دیگر از واقعیت به تضعیف مداوم جایگاه آمریکا در طی 37 سال گذشته و قدرت یابی روزافزون جمهوری اسلامی برمی گردد. توماس فریدمن تحلیلگر ارشد «نیویورک تایمز» دربارهی کاهش قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا به صراحت مینویسد:"ما دیگر حتی به اندازهی یک بند انگشت توان مداخلهی نظامی در بحرانهایی مانند سوریه نداریم. البته میتوانیم پول و سلاح بدهیم اما مداخلهی مستقیم نه. از این جهت کشورهایی مانند ترکیه باید به تنهایی اما با حمایت ما عمل کنند. آمریکا وارد دورهای شده که باید کمی هم به مشکلات داخلی خود بپردازد. اکنون «بیت اللحم پنسیلوانیا» برای ما مهمتر از بیت اللحم خاورمیانه است. مردم آمریکا برای خدمات کمتر بهای بیشتری میپردازند و بیش از هر دورهای می پرسند که نیروهای ما در فلان منطقهی جهان چه میکنند؟... ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خودمان را روی آن انداختیم. همهی ترکشهای جنگ به ما اصابت کرد. دیگر هیچ کشوری از ما نمیخواهد همان نقش را در سوریه ایفا کنیم. ما از ترکیه خواهیم خواست در حل این بحران ما را کمک کند."
آمریکا حالا می خواهد بدون آنکه قدرت قدیم را داشته باشد، بر جمهوری اسلامی ای غلبه کند که حالا به مراتب قدرتمندتر از 37 سال گذشته است. به راستی که این مسئله بیش از واقعیت؛ به طنز شبیه است! با این وجود شکی نیست که هم اکنون آمریکا و غرب برای رسیدن به این هدف، برنامه ریزی، سرمایه گذاری و تلاش فراوانی می کنند. این واقعیت بیش از آنکه ناظر به توانایی و قدرت آمریکا باشد، در ماهیت و ویژگی های منحصر به فرد "جنگ نرم" نهفته است. بدان معنا که در بستر این نوع جنگ؛ حتماً لازم نیست قدرتمند باشی تا بر حریف غلبه کنی! پایه اصلی نبردهای نرم را اغوا، فریب، بزرگنمایی و کوچک نمایی های غیرواقعی از امکانات و خطرات پیش روی حریف تشکیل می دهد. همان چیزی که رهبر فرزانه انقلاب آن را اختلال در دستگاه محاسباتی نام نهاده اند. لذا برای جلوگیری از غلبه و نفوذ دشمن در افکار و محاسبات ملت و مسئولین نظام؛ باید از همان روشی استفاده نمود که حریف از آن استفاده کرده است. با این تفاوت که ایفای نقش ما در این زمینه؛ نه تنها مبتنی بر اغوا و فریب نبوده که مبتنی بر واقعیت های میدانی قابل مشاهده است. چه اینکه آنگونه که گفته شد؛ حریف نسبت به ابتدای انقلاب اسلامی به مراتب در موقعیت ضعیف تری قرار دارد!
بر همین اساس رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در جریان آخرین دیدار خود با اعضای هیئت دولت می فرمایند:" به نظر من کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم و بدانیم که «وَ للهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزًا حَکیمًا»... هوشیار باشیم؛ من چند روز قبل از این، در صحبت گفتم که اینها در صدد نفوذند، در صدد رخنه کردنند؛ این رخنه از جاهای مختلفی ممکن است باشد؛ مواظب باشید." توصیه های مکرر ایشان به مسئولین دولتی برای پاسخ دادن به اظهارات گستاخانه مقامات آمریکایی در تریبون های عمومی در همین راستا قابل ارزیابی است. طبیعتاً موضعگیری صریح و انقلابی مسئولین در برابر دشمن می تواند خنثی کننده اغوای شیطانی او و باطل کننده سحر ابرقدرتی آمریکا باشد. این مسئله البته اختصاصی به مسئولین نیز نخواهد داشت. تداوم شعار عقلانی و منطقی "مرگ بر آمریکا" نیز یکی از مصادیق مهم جلوگیری از نفوذ فکری-فرهنگی دشمن در سطح افکار عمومی کشور به حساب خواهد آمد.
انتهای پیام/
ارسال نظرات